سلام علیکم

دانشجویان گرامی توجه داشته باشند  از تصحیح اوراق امتحانی افرادی که بطور کامل تمام جلسات را غیبت نموده اند معذوریم مگر اینکه این درس تطبیق واحد قبلی آنها باشد که لازم است بنده را مطلع فرمایند.

ضمنا دانشجویانی که مشمول مورد بالا نمی شوند اگر بیش از دو جلسه(2 روز) از پنج جلسه تشکیل شده در تابستان ، غیبت نموده اند بارم نمره آنها از 17 محسوب میشود .

سلام علیکم

1-) دلیل فطری بودن ازدواج چیست ؟

مجهّز بودن زن و مرد به اندام و نیز غریزه تولید نسل است و هر دو جنس به یک اندازه داراى این غریزه هستند؛ گر چه زن از عواطف فطرى متناسب با تربیت و تغذیه فرزند نیز برخوردار است.

اصل پیوستگى مرد و زن، از چیزهایى است که طبیعت انسانى، بلکه حیوانى به بهترین وجه آن را آشکار نموده و اسلام نیز که دین فطرت است آن را پذیرفته و ترغیب و تشویق کرده است.

2-) صورت های مختلف نکوهش عزوبت (تجرد) را فقط نام ببرید

الف- برترى عبادت همسرداران: ب- بدترین مردگان: ج- برادران شیطان: د- لعنت و نکوهش: ه- برترى نداشتن عزوبت:

3-) اهداف اصلی ازدواج کدام است ؟

. الف- تکثیر نسل‏ : . ب- آرامش روحى . ج- تأمین غریزه جنسى‏ . د- حفظ دین‏

4-) فضایل اخلاقی مربوط به اخلاق جنسی را نام برده ویکی را به دلخواه توضیح دهید ؟

 1- عفت و پاکدامنی2-غیرت3-حجاب و  ترک خود آرایی در انظار عمومی

5-) شرایط همسر خوب را نام ببرید

1ـ تقوا و تدین : 2ـ اصالت خانوادگی : 3ـ اخلاق نیکو : . 4- کفو بودن  5_ هماهنگى فکرى و فرهنگى. 6- سلامت فکر و روان‏

7-) منظور از «کفو بودن » چیست ؟ هم کفو بودن زن ومرد در چه چیزی دارای اهمیت است؟منظور از «کفو بودن»، هم شأن بودن و هم سطح بودن زن و شوهر است، و آن از نظر شرع عبارت از مساوات در دین، و از نظر عرف، مساوات در حسب و نَسَب، ثروت، شرف و مانند اینها. هم‏شأنى در ایمان، تقوا و ارزشهاى معنوى

 

8-) ازدواج چیست ؟ توصیه ادیان الهی و دین اسلام در مورد غریزه جنسی را بنویسید

 9-) جمله«ازدواج کاخ محبت است » به چه معناست؟

10-) دلیل فطری بودن ازدواج چیست ؟

مجهّز بودن زن و مرد به اندام و نیز غریزه تولید نسل است و هر دو جنس به یک اندازه داراى این غریزه هستند؛ گر چه زن از عواطف فطرى متناسب با تربیت و تغذیه فرزند نیز برخوردار است.

اصل پیوستگى مرد و زن، از چیزهایى است که طبیعت انسانى، بلکه حیوانى به بهترین وجه آن را آشکار نموده و اسلام نیز که دین فطرت است آن را پذیرفته و ترغیب و تشویق کرده است.

11-) اهمیت ازدواج از منظر قرآن را توضیح دهید

در دیدگاه قرآن، زندگى زناشویى و خلقت انسان بر مبناى «زوجین» (زن و شوى)، از نشانه‏هاى خداوند در آفرینش به شمار مى‏رود. در سوره روم، شش مسأله در عالم‏خلقت به عنوان نشانه‏هاى وحدانیّت خداوند در ربوبیت و الوهیت شمرده شده که یکى از آنها، خلقت «زوج» براى آدمى است: «وَ مِنْ آیاتِهِ انْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ انْفُسِکُمْ ازْواجاً ...» و از نشانه‏هاى او این [است‏] که همسرانى از نوع خودتان براى شما آفرید ....جفت‏آفرینى زن و مرد، از اهدافِ بلندِ آفرینش و زمینه رشد و کمال آنهاست، چه‏اینکه، هر یک از زن و مرد، به تنهایى ناقص بوده و به دیگرى نیازمند است و همین نقص و احتیاج است که آنها را به سوى هم جذب مى‏کند و با رسیدن به یکدیگر به آرامش و سکون دست مى‏یابند.

این امر، اختصاص به انسانهاى عادى و معمولى ندارد، بلکه پیامبران نیز- که وارستگان جامعه هستند- براى رعایت اصولى تکوینىِ خویش و ارضاى مشروع نیازهاى جنسى، به ازدواج روآورده، جامعه کوچکِ «خانواده» را تشکیل مى‏دادند. قرآن کریم، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مخاطب قرار داده، مى‏فرماید:

 «وَ لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ ازْواجاً وَ ذُرِّیَّةً» پیش از تو (نیز) پیامبرانى فرستادیم؛ و براى آنها همسران و فرزندانى قرار دادیم.

ازدواج، از نظر قرآن از چنان ضرورت و اهمیّتى برخوردار است که هیچ چیز، حتّى تهیدستى نمى‏تواند مانع انجام آن شود: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَالصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ امائِکُمْ انْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» مردان و زنان بى‏همسر و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید؛ اگر تنگدست باشند، خداوند به لطف خود آنان را بى‏نیاز مى‏سازد، خداوند گشایش دهنده‏اى آگاه است.

12-) صورت های مختلف نکوهش عزوبت (تجرد) را فقط نام ببرید

الف- برترى عبادت همسرداران: ب- بدترین مردگان: ج- برادران شیطان: د- لعنت و نکوهش: ه- برترى نداشتن عزوبت:

13-) اهداف اصلی ازدواج کدام است ؟

. الف- تکثیر نسل‏ : . ب- آرامش روحى . ج- تأمین غریزه جنسى‏ . د- حفظ دین‏

14-) منظور از «کفو بودن » چیست ؟ هم کفو بودن زن ومرد در چه چیزی دارای اهمیت است؟

منظور از «کفو بودن»، هم شأن بودن و هم سطح بودن زن و شوهر است، و آن از نظر شرع عبارت از مساوات در دین، و از نظر عرف، مساوات در حسب و نَسَب، ثروت، شرف و مانند اینها.

هم‏شأنى در ایمان، تقوا و ارزشهاى معنوى

  14-) در عوامل استحکام خانواده باورهای مبتنی بر آموزه های دینی

 کدام است ؟

1-) تقدیس پیوند زناشویی

2-) مثبت اندیشی

3ـ) قناعت

4-) جمع گرایی در خانواده

5_) تفسیر صحیح از مشکلات زندگی

 6-) باورهای دینی

15-) جمع گرایی در خانواده یعنی چه ؟

16-) برای تفسیر صحیح از مشکلات چه اموری را باید مطمح نظر قرار دهیم؟

 1- یاد آوری نعمت های فراوان گذشته 2- توجه به نعمت های کنونی در کنار مشکلات 3- امید به رفع مشکل کنونی در آینده 4- توجه به کاستی های موقت دنیا و لذت های جاودانه آخرت

17 -)ابعاد مختلف نمود باورهای دینی را نام ببرید ؟

6-1 ایجاد وفاق در تعیین بایسته های زندگی خانوادگی

6-2 اعتقاد به نظارت الهی

6-3 بالا بردن آستانه تحمل

6-4 احساس رضایت همیشگی

6-5 ایمان به خدا و اتکال به او

18-) موارد عامل رفتاری در استحکام خانواده نام ببرید ؟

1-خلوت با همسر :

2- ارضای صحیح نیازهای جنسی

3- ایجاد و خفظ آرامش و نشاط در خانواده

4- توجه به تفاوت ها در رفتار با همسر

5- احترام و ادب

6- احترام به خانواده خود و همسر

7- رازداری در خانواده

8- گذشت از خطای همسر

سوالات تستی

1-) یکی از موارد نکوهش عزوبت (تجرد) عبارت است از (ب)

الف) دوستی ابلیس     ب)بدترین مردگان      ج) لعنت و نکوهش مردم    د) برتری عبادت عزبها

2-)کدام مورد از اهداف اصلی ازدواج نیست ؟(ب)

. الف- تکثیر نسل‏ : .     ب- رفاه نسبی .     ج- تأمین غریزه جنسى‏     . د- حفظ دین‏

3-)هم کفو بودن زن و مرد به چه معناست؟(د)

الف)همشان بودن    ب)مساوات در دین    ج) مساوات در حسب و نسب    د) همه موارد

4-)در عوامل استحکام خانواده باورهای مبتنی بر آموزه های دینی کدام است ؟(الف)

الف) باورهای دینی      ب) عرفی بودن پیوند زناشویی      ج) توجه به فرد و خواسته هایش       د) الف و ب

5-)برای تفسیر صحیح از مشکلات چه اموری را باید مطمح نظر قرار دهیم؟(ج)

الف) توجه به نعمتهای آینده    ب) توجه به داشته ها و لذت های خوب دنیا    ج) یادآوری وتوجه نعمت های گذشته وحال    د) هیچکدام

6-)ابعاد مختلف نمود باورهای دینی را نام ببرید ؟(ب)

الف) اعتماد به اسباب الهی     ب) احساس رضایت همیشگی     ج)ایجاد وفاق در داشته های زندگی    د) افزایش سعه صدر در اطرافیان     

7-)موارد عامل رفتاری در استحکام خانواده نام ببرید ؟(ج)

الف) رازداری در خانواده     ب) احترام و ادب    ج) الف و ب    د) تعامل با همسایه ها

8-)این کلام گهربار(هر که با زن نامحرم دست بدهد ، به خشم خدا گرفتار خواهد شد)از کیست؟ (الف)

الف) پیامبر (ص)      ب) حضرت علی (ع)     ج) امام سجاد (ع)     د) امام صادق (ص)

9-) عواملی که موجب برقراری روابط دوستانه می شود عبارت است از(د)

الف) همسریابی       ب) خلا عاطفی    ج)تاثیر ماهواره و اینترنت    د) همه موارد

10-) از موارد تربیت جنسی پیش از ازدواج کدام است (د)

الف) نقویت ارتباط با خدا       ب) تقویت ارزش اخلاقی حیا    ج)     پرهیز از خلوت با نامحرم د) الف وب 

11-) موانع خانوادگی ازدواج عبارتند از (ب)

الف) افزایش سطح انتظارات     ب)بیماری والدین و سوابق ناپسند آنها    ج) ترس از مشکلات خانوادگی    د) مقایسه با دیگران

12-) از ملاک  جسمانی گزینش همسر می توان ...........را نام برد(الف)

الف) تفاوت سنی        ب) همتایی در هوشمندی         ج) انتقاد پذیری      د)حسن خلق

13-) پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرماید : با زنان به خاطر .......و ......ازدواج نکنید بلکه به خاطر ........و ........ازدواج کنید (ج)

الف) زیبایی، دین و ثروت ، ایمان

ب) ثروت ، ایمان و زیبایی ، دین

ج) زیبایی ، ثروت و دین ، ایمان

د) زیبایی ، ایمان و ثروت ، دین

14-) از ملاک های اعتقادی گزینش همسر (د)

الف) دوری از گناه      ب) حسن خلق    ج) تقوا و پرهیزکاری    د) الف وج

15-) معیارهای اختصاصی مردان برای انتخاب همسر شایسته عبارتند از (ب)

الف) مهربانی و آسان گیری     ب) خوش رفتاری      ج) سلامت جسم    د)عفت و پاکدامنی

16-)آسیب های آشنایی از طریق دوستی(د)

الف)صدمه به ازدواج آینده     ب) در معرض خطر قرار گرفتن آبروی فرد      ج) احساس گناه     د) همه موارد

17-)از نظر حقوقی موانع ازدواج عبارتند از (د)

الف) قرابت      ب) اختلاف در دین     ج)اختلاف در تابعیت    د) همه موارد

18-)حقوق اختصاصی زن (ج)

الف) حق نفقه      ب) حق مهریه      ج ) الف و ب        د)ولایت بر فرزندان

19-)عوامل کلامی موثر در استحکام خانواده عبارت است از(د)

الف) اظهار عشق و علاقه به همسر      ب) بیان تفسیر صحیح از مشکلات زندگی    ج)خوش گفتاری با همسر    د)الف وج

20-)از فواید فرزند آوری (ب)

الف) شکوفایی ظرفیت ها واستعدادها      ب)تامین نیازهای روحی     ج) بسط شخصیت    د) بالا رفتن قابلیت اقتصادی

خلاصه جزوه دانش خانواده

مقدمه : انسان گمان می کند همه چیز در سایه شراکت و همزیستی سامان می گیرد در صورتی که فلسفه خیلی از چیزها داشتن جنبه کمال است مثلا ما فریاد می زنیم که ازدواج ما را در غمها شریک می کند اما خداوند اینگونه مقرر فرموده است که در سایه آن تکمیل شوند کمالِ خیلی از چیزها در جفت و مزدوج بودن است که اگر تنها باشند مخرب هستند

تعریف ازدواج

ازدواج در حقیقت یک پیمان و پیوند حقوقى و اخلاقى است که طرفین مى‏خواهند در غم و شادى، سلامت و بیمارى شریک و در همه مراحل زندگى غمخوار و پشتیبان هم باشند.

ازدواج‏

یکى از سنّتهاى نیکوى بشرى که از دیرباز میان انسانها متداول بوده، «ازدواج» است.

شاید هیچ پدیده‏اى به ا ندازه این سنّت حیات بخش، مورد توجه بشر نبوده است، زیرا هم محتوایش بطور کامل با فطرت انسان هماهنگ است و هم موجب رشد و تربیت صحیح قواى طبیعى انسان و ارضاى غرایز و تأمین نیازهاى اصیل او مى‏شود.

معلوم است که غریزه جنسى یکى از غرایز پرقدرت بشر است که اگر براى مهار آن بموقع اقدام نشود و از راه صحیح تعدیل نگردد، زمام اختیار آدمى را به دست خواهد گرفت و چون طوفانى سرکش، او را به منجلابِ فساد و تباهى خواهد کشاند.

ادیان الهى همواره به مردم سفارش کرده‏اند که این نیازها را از راه طبیعى و مشروع، برطرف کنند و از افراط و تفریط بپرهیزند. دین اسلام نیز براساس توجهى که به نیازهاى فطرى انسان دارد، براى اشباع صحیح آنها مقرّرات مناسبى وضع کرده و راههاى اصولى را در این زمینه نشان داده است؛ ازدواج از نظر اسلام، تنها راه تعدیل غریزه جنسى است که استفاده صحیح از آن تکامل انسان را در پى دارد.

ازدواج از نظر قرآن، نقش اساسى در پاکدامنى انسان دارد و تداوم عفّت بدون آن، با مشکلات بسیارى همراه است؛ بدین جهت از کسانى که توانایى ازدواج ندارند، خواسته شده که از فرورفتن در لجنزار فساد خوددارى نمایند و با خویشتندارى، عفّت خود را حفظ کنند تا براى آنان امکان ازدواج فراهم شود. در آیه‏اى مى‏خوانیم:

 «وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»  کسانى که برای خود امکانى براى ازدواج نمى‏یابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى‏نیاز گرداند.

بنابراین دسترسى نداشتن به همسر، مجوّز گناه نیست، صبر و عفّت لازم است. و هر کجا احساس خطر بیشتر شد، سفارش مخصوص لازم است که خداوند در این کلام. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً»  برای مجردها سفارش ویژه ای دارد دلیل آن این است که چون افراد غیر متأهل بیشتر از دیگران در معرض فحشا و منکر هستند، خداوند در فرمان به عفّت، آنان را مخاطب قرار داده است) در در نتیجه می فرماید  اگر عفّت و تقوا داشته باشیم، خداوند ما را بى‏نیاز مى‏کند. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ ... یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ» (جوانان بخاطر امکانات ازدواج، به سراغ تهیّه‏ى مال از راه حرام نروند و عفّت و تقواى مالى از خود نشان دهند)

خلاصه‏

پیوند زناشویى و ازدواج یکى از سنّتهاى پیامبران الهى و ضامن حفظ و گسترش نسل بشر است.

قرآن کریم، ازدواج را مایه حفظ پاکى و عفّت مى‏داند و از مسلمانان مى‏خواهد که پاکدامنى خود را به وسیله آن تضمین کنند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله ازدواج را یکى از سنّتهاى خود برشمرده و نسبت به آن تأکید فراوان کرده است.

آن حضرت جوانان را به ازدواج و تشکیل خانواده تشویق کرده و چه بسا در موارد لزوم، مقدّمات آن را براى افراد نیازمند فراهم مى‏کرد و کسانى را که از این سنّت پسندیده دورى مى‏گزینند مورد نکوهش قرار داده و از زمره پیروان خود خارج مى‏داند.

ازدواج به جوان کمک مى‏کند تا دین و ایمان خویش را از دستبرد هواها حفظ کند و در رشد دینى و اخلاقى‏اش یارى دهد. بر والدین است که در صورت امکان مقدمات ازدواج را براى فرزند جوان خود فراهم سازند.

رسول خدا (ص) فرمود:هیچ جوانى نیست که در آغاز جوانى‏اش ازدواج کند مگر شیطان فریاد برمى‏آورد: «اى واى! اى واى! دو سوم دین خود را از من حفظ کرد.» پس بنده باید در یک سوم باقى تقواى الهى پیشه کند

ازدواج، کاخ محبّت‏

کانون خانواده محیط مناسب و لازمى براى تأمین سلامت روحى و سعادت انسان است.نیازهاى روحى و مادّى انسان از ابتداى طفولیّت تا انتهاى کهولت در این محیط پرمِهر تأمین مى‏شود، بگونه‏اى که هیچ جایگزین مناسبى نمى‏توان براى آن پیدا کرد.

اهمیّت کانون خانواده در زندگى انسان و نقش مؤثّر آن در سعادت او بگونه‏اى است که خانواده را محبوبترین نهاد نزد خداوند بزرگ قرار داده است. رسول خدا صلى الله علیه و آله در این باره فرمود: «ما بُنِىَ بِناءٌ فِى الْاسْلامِ احَبُّ الَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنَ التَّزْویجِ»هیچ بنایى در اسلام در پیشگاه خدا محبوبتر از ازدواج پى ریزى نشده است.

تأکید فراوان پیشوایان دین در تشکیل خانواده و حفظ آن از فروپاشى، به جهت آثار زندگى بخش و سازنده آن است خانواده‏اى که صفا و صمیمیت و روحیه همکارى و همدلى در آن موج مى‏زند، بزرگترین موهبت و سرمایه زندگى به شمار مى‏آید

خلاصه‏

ازدواج اهداف خاصى دارد و دامنه این اهداف بسى گسترده‏تر از ارضاى نیازهاى جنسى است.بعضى از این اهداف عبارتند از: تکثیر نسل، آرامش روحى، تأمین غریزه جنسى و حفظ دین.

تکثیر نسل و بقاى آن در گرو پیوند زناشویى است. آرامش روحى و روانى زن و مرد در سایه چنین پیوندى حاصل مى‏شود. تأمین غریزه جنسى به طریق صحیح و از راه مشروع، تنها از طریق ازدواج میسّر است. ازدواج در آغاز جوانى، با توجّه به شدّت و هیجان غرایز در این دوره، از ضرورت بیشترى برخوردار است و دشمنان از راه اشاعه فساد و بى‏بندوبارى در میان جوانان مى‏کوشند که دین و ارزشهاى دینى به بوته فراموشى سپرده شود. از این رو، هدف دیگر ازدواج این است که دین و ارزشهاى دینى از دستبرد شیاطین مصون بماند.ازدواج، کاخ محبت انسان است و از نظر اسلام بنایى محبوبتر از آن نزد خداوند بزرگ وجود ندارد.

ازدواج، گامى در مسیر فطرت‏

ازدواج و زناشویى از جمله آداب اجتماعى است که در تمام جوامع بشرى- آن طور که تاریخ نشان مى‏دهد- همچون یک سنت فطرى، تا به امروز متداول بوده است.

دلیل فطری بودن ازدواج

قویترین دلیل بر فطرى بودن زناشویى، مجهّز بودن زن و مرد به اندام و نیز غریزه تولید نسل است و هر دو جنس به یک اندازه داراى این غریزه هستند؛ گر چه زن از عواطف فطرى متناسب با تربیت و تغذیه فرزند نیز برخوردار است.

اصل پیوستگى مرد و زن، از چیزهایى است که طبیعت انسانى، بلکه حیوانى به بهترین وجه آن را آشکار نموده و اسلام نیز که دین فطرت است آن را پذیرفته و ترغیب و تشویق کرده است.

مهم ترین عالم پیوستگی زن و مرد

تولید نسل در زندگى بشر، مهمترین عاملى است که این پیوستگى را در قالب ازدواج ریخته، آن را از صورت اختلاط بى‏بند و بار و کامجویى آزادانه زن و مرد خارج ساخته و به صورت نکاح و زناشویى درآورده است. ازدواج، گامى است در مسیر فطرت انسانى که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله پیروانش را نسبت به آن ترغیب کرده، فرمود: «مَنْ احَبَّ انْ یَکُونَ عَلى‏ فِطْرَتى‏ فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتى‏ وَ انَّ مِنْ سُنَّتىِ النِّکاحَ»هر کس دوست دارد که بر فطرت (و آیین و مذهبِ همگام با فطرت) من باشد، باید به روش و سنت من رفتار کند و یکى از سنّتهاى من ازدواج است‏

اهمیت ازدواج در قرآن‏

در دیدگاه قرآن، زندگى زناشویى و خلقت انسان بر مبناى «زوجین» (زن و شوى)، از نشانه‏هاى خداوند در آفرینش به شمار مى‏رود. در سوره روم، شش مسأله در عالم‏خلقت به عنوان نشانه‏هاى وحدانیّت خداوند در ربوبیت و الوهیت شمرده شده که یکى از آنها، خلقت «زوج» براى آدمى است: «وَ مِنْ آیاتِهِ انْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ انْفُسِکُمْ ازْواجاً ...» و از نشانه‏هاى او این [است‏] که همسرانى از نوع خودتان براى شما آفرید ....جفت‏آفرینى زن و مرد، از اهدافِ بلندِ آفرینش و زمینه رشد و کمال آنهاست، چه‏اینکه، هر یک از زن و مرد، به تنهایى ناقص بوده و به دیگرى نیازمند است و همین نقص و احتیاج است که آنها را به سوى هم جذب مى‏کند و با رسیدن به یکدیگر به آرامش و سکون دست مى‏یابند.

این امر، اختصاص به انسانهاى عادى و معمولى ندارد، بلکه پیامبران نیز- که وارستگان جامعه هستند- براى رعایت اصولى تکوینىِ خویش و ارضاى مشروع نیازهاى جنسى، به ازدواج روآورده، جامعه کوچکِ «خانواده» را تشکیل مى‏دادند. قرآن کریم، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مخاطب قرار داده، مى‏فرماید:

 «وَ لَقَدْ ارْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ ازْواجاً وَ ذُرِّیَّةً» پیش از تو (نیز) پیامبرانى فرستادیم؛ و براى آنها همسران و فرزندانى قرار دادیم.

ازدواج، از نظر قرآن از چنان ضرورت و اهمیّتى برخوردار است که هیچ چیز، حتّى تهیدستى نمى‏تواند مانع انجام آن شود: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَالصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ امائِکُمْ انْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» مردان و زنان بى‏همسر و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید؛ اگر تنگدست باشند، خداوند به لطف خود آنان را بى‏نیاز مى‏سازد، خداوند گشایش دهنده‏اى آگاه است.

اهمیت ازدواج از دیدگاه پیشوایان دین‏

مسأله ازدواج در سخن و سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام از جایگاه بلندى برخوردار است. آن بزرگواران، براى نشان دادن اهمیّت مسأله، علاوه بر آن که خود ازدواج مى‏کردند و تشکیل خانواده مى‏دادند، با سخنان ارزنده خود نیز، امّت اسلامى را به اجراى این سنّت اجتماعى ترغیب و تشویق مى‏کردند و در صورت مشاهده انحراف و افراط و تفریط در مسأله ازدواج به روشنگرى پرداخته، افراد را از روش نادرستشان برحذر مى‏داشتند.

رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله، ازدواج را یکى از سنتهاى خود دانسته، مردم را به پیروى از این روشِ نیکو فرا مى‏خواند. ایشان به اندازه‏اى به آن اهمیت مى‏داد که خوددارى کنندگان از ازدواج را جزو پیروان خویش قلمداد نمى‏کرد.امیر مؤمنان علیه السلام نیز، جوانان را به ازدواج توصیه نموده، اهمیّتى را که پیامبر صلى الله علیه و آله به ازدواج مى‏داد، به مردم گوشزد مى‏کرد: «تَزَوَّجُوا فَانَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه و آله کَثیراً مَّا کانَ یَقُولُ: مَنْ کانَ یُحِبُّ انْ یَتَّبِعَ سُنَّتى‏، فَلْیَتَزَوَّجْ فَانَّ مِنْ سُنَّتىِ التَّزْویجَ» ازدواج کنید بدرستى که رسول خدا صلى الله علیه و آله بسیار مى‏فرمود: هر کس دوست دارد از سنّت من پیروى نماید، ازدواج کند؛ زیرا ازدواج سنّت من است.

در روایتى، رسول اکرم صلى الله علیه و آله تشکیل خانواده در سایه ازدواج را محبوبترین سازمان بنیان نهاده در اسلام معرّفى کرده است:

 «ما بُنِىَ فِى الْاسْلامِ بِناءٌ احَبُّ الَى اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- وَ اعَزُّ مِنَ التَّزْویجِ» در اسلام، هیچ سازمانى به وجود نیامده که نزد خدا، محبوبتر و شریفتر از ازدواج باشد.

روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به مردى به نام «عکّاف» که توانایى مالى براى ازدواج داشته، ولى زن نگرفته بود، فرمود: «تَزَوَّجْ وَ الَّا فَانْتَ مِنَ الْمُذْنِبینَ»

ازدواج کن و گرنه از گناهکاران خواهى بود.

با تشویق و ترغیب زیاد پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به گزینش همسر و ترک تجرّد، پرورش یافتگان مکتب آن حضرت، به ازدواج آن قدر اهمیت مى‏دادند که روا نمى‏دانستند، هیچ مردى هر چند براى مدّتى کوتاه، بدون همسر بماند و این نکته را حتّى در موقعیتهاى بحرانى فراموش نمى‏کردند. حضرت فاطمه علیها السلام پیش از شهادتش به امیر مؤمنان علیه السلام این گونه وصیّت کرد: «... یَا بْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله اوصیکَ أَوَّلًا انْ تَتَزَوَّجَ بَعْدى‏ بِابْنَةِ اخْتى‏ امامَةَ، فَانَّها تَکُونُ لِوُلْدى‏ مِثْلى‏ فَانَّ الرِّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ»اى پسر عموى پیامبر! اوّلین وصیت من به تو این است که: پس از من با دختر خواهرم «امامه» ازدواج کنى؛ زیرا او براى فرزندانم مانند من است، همانا مردان چاره‏اى جز ازدواج ندارند.

اهمیت اجتماعى ازدواج‏

مسأله ازدواج را مى‏توان از دو جنبه مورد توجه قرار داد:

1- جنبه فردى‏

2- جنبه اجتماعى‏

از آنجا که زن و شوهر براى ارضاى تمایلات شخصى و برآوردن نیازهاى فردى، تن به ازدواج مى‏دهند، امر ازدواج، یک مسأله شخصى و فردى محسوب مى‏شود و از آن جهت که بنیان جامعه انسانى با زناشویى زن و مرد شکل مى‏گیرد و آنان براى تشکیل خانواده ناچارند از ضوابط و نظام حقوقى خاصى پیروى کنند، ازدواج یک امر اجتماعى‏ به حساب مى‏آید.

تأمین رفاه، آرامش و گسترش مدنیت بشرى در سایه ازدواج میسّر است و تأمین رفاه، بدون تشکیل خانواده‏اى متعهّد و مسؤول امکان ندارد. بر این اساس، ازدواج یکى از ارکان مدنیت و راهى مهم براى آسایش جامعه و رفاه بشر به شمار مى‏رود..

کلام معصوم علیه السلام

 امام رضا علیه السلام ضمن خطبه‏اى، با اشاره به اهمیت اجتماعى ازدواج فرمود: «لَوْ لَمْ تَکُنْ فِى الْمُناکَحَةِ وَالْمُصاهَرَةِ آیَةٌ مُنَزَّلَةٌ، وَ لا سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ، لَکانَ ما جَعَلَ اللَّهُ فیهِ مِنْ بِرِّ الْقَریبِ وَ تَأَلُّفِ الْبَعیدِ ما رَغِبَ فیهِ الْعاقِلُ اللَّبیبُ وَ سارَعَ الَیْهِ الْمُوَفَّقُ الْمُصیبُ» اگر درباره ازدواج دستورى هم از خدا صادر نشده بود و سنّتى هم از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله نرسیده بود، باز به خاطر همان فواید (اجتماعى) که خدا در آن نهاده، مانند نیکى به نزدیکان و پیوند با بیگانگان، انسان خردمند و مصلحت‏اندیش به آن رغبت مى‏کرد. و شخص کامروا و درستکار بدان پیشى مى‏گرفت.

عزوبت(مجردی) در اسلام‏

به همان اندازه که ازدواج داراى اهمیّت و آثار فراوان است و نسبت به آن تأکید و تشویق شده است، تجرد امرى ناشایسته و زیانبار بوده و مورد نکوهش شدید قرار گرفته است. در سخنان پیشوایان دین علیهم السلام

نکوهش عزوبت به صورتهاى مختلف مطرح شده‏است:

الف- برترى عبادت همسرداران: در بعضى از روایات ارزش و برترى اعمال و عبادات همسرداران بیان شده و در مقابل، کارهاى افراد مجرّد کم‏ارزش تلقّى شده است.امام صادق علیه السلام فرمود: «رَکْعَتانِ یُصَلیهِمَا الْمُتَزَوِّجُ افْضَلُ مِنْ سَبْعینَ رَکْعَةً یُصَلّیها اعْزَبُ» دو رکعت نمازِ مردِ متأهّل، از هفتاد رکعت نمازِ فرد مجرّد برتر است.

مردى به حضور امام باقر علیه السلام شرفیاب شد. آن حضرت از وى پرسید: زن دارى؟گفت: نه. حضرت فرمود: من دوست ندارم همه دنیا را داشته باشم، ولى یک شب مجرّد زندگى کنم. سپس فرمود:دو رکعت نماز مردِ متأهّل با فضیلت‏تر است از مرد عزبى که شب را با عبادت به صبح رساند و روز را روزه بدارد.

آنگاه حضرت هفت دینار به آن مرد داد و فرمود: این پول را صرف ازدواج کن.

ب- بدترین مردگان: مسلمانى که در طول زندگى، همسرى را انتخاب نکند و از دنیا برود، مورد مذمت و نکوهش پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله قرار گرفته است: «رُذالُ مَوْتاکُمُ الْعُزَّابُ»  بدترین مردگانِ شما، عزبهایند.

در روایتى دیگر آمده است که آن حضرت فرمود: «لَوْ خَرَجَ الْعُزَّابُ مِنْ مَوْتاکُمْ الَى الدُّنْیا لَتَزَوَّجُوا» اگر کسانى که بدون همسر از دنیا رفتند، بار دیگر به دنیا باز گردند، حتماً ازدواج خواهند کرد.

ج- برادران شیطان: همان‏گونه که قرآن کریم، اسراف کنندگان را برادران شیطان قلمداد کرده ؛ پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله، نیز عزبها را برادران شیطان خوانده است: «شِرارُکُمْ عُزَّابُکُمْ، وَالْعُزَّابُ اخْوانُ الشَّیاطینِ»بدترین شما، عزبهایند، عزبها برادران شیطانند.

د- لعنت و نکوهش: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آن دسته از مردان و زنانى را که مى‏گویند: «ماازدواج نمى‏کنیم»، لعنت کرده است.

همچنین مسلمانان را از ترک دنیا و فرار از زن گرفتن باز داشته، زنانى را که از شوهرکردن امتناع مى‏ورزند، مورد مذمّت و نکوهش قرار داده است.

ه- برترى نداشتن عزوبت: گاهى بعضى از ا فراد، براى توجیه مجرد ماندن خودشان، از راه دین وارد مى‏شوند و خیال مى‏کنند عزوبت نوعى ارزش و فضیلت است، غافل از آنکه اگر چنین بود، رهبران دین و وارستگان جامعه چنان مى‏کردند. امام رضا علیه السلام فرمود:

روزى امام باقر علیه السلام از زنى درباره وضعیت زندگى‏اش پرسید. : زن گفت: من «متبتّله» هستم.

حضرت پرسید: مقصودت از «تبتّل» چیست؟ جواب داد: اصلًا نمى‏خواهم ازدواج کنم.  حضرت فرمود: چرا؟ عرض کرد: مى‏خواهم با مجرّد ماندن، به فضیلت (و اجر و ثواب) دست یابم.حضرت فرمود: برگرد، (و چنین سخن مگوى)، اگر در عزوبت ارزش و فضیلتى بود، حضرت فاطمه علیها السلام در دستیابى به آن از تو سزاوارتر بود، چون هیچ زنى برتر از او نیست.

اهداف مهم ازدواج در مسیر این حرکت چگونه و با چه انگیزهای دنبال کنیم

ممکن است از اهداف مهم ازدواج اجمالاً این موارد را نام برد 1-  تشکیل خانواده2- ارضاى نیازهاى جنسى زن و مرد به طور مناسب مى‏باشد. تعالیم اسلام در عین به رسمیت شناختن لذت‏هاى جنسى، براى آن حد و مرزی را معین کرده است و آزادى‏هاى بى‏قید و شرط جنسى و ارضاء بی حد و مرز را جایز نمى‏داند. حدود لذت‏هاى جنسى استفاده از همسر قانونى و شرعى است و خروج از این محدوده تعدى به شمار مى‏رود همچنان که در قرآن آمده است:

نباید فراموش کرد که در سایه ازدواج، رشد یا کمالات ویژه‏اى به دست مى‏آید که شاید جایگزینی برای آنها نداشته باشد1- . قرب الهى، 2- رشد عاطفى، 3-بهبود وضع اقتصادى، 4-بلوغ اجتماعى و دهها نعمت و برکت دیگر، ثمره شیرین ازدواج و تشکیل کانون گرم خانواده است.

دستیابى به این کمالات در صورتى میسّر است که ارکان سعادت خانواده بر بنیان استوارى پایه‏گذارى شده و با برنامه صحیحى ادامه یابد

اهداف اصلی ازدواج مى‏پردازیم.

. الف- تکثیر نسل‏ : تکثیر نسل بشر و بقاى آن از طریق پیوند زناشویى حاصل مى‏شود. رسول خدا صلى الله علیه و آله در این زمینه مى‏فرماید:

 «تَناکَحُوا، تَناسَلُوا تُکْثِرُوا ...» ازدواج کنید، تا نسل شما فزونى یابد.

بقاى نوع بشر، وابسته به ازدواج و تکثیر نسل است. انسانها با میل به جاودانگى از طریق فرزندان خود، به تشکیل خانواده مى‏پردازند. وجود فرزند در خانواده، باعث آرامش، دلگرمى و تحکیم نظام خانوادگى است؛ اگر جز این بود، انسان از تشکیل خانواده و قبول مسؤولیت سنگین آن شانه خالى مى‏کرد.

قرآن کریم با اشاره به حکمت تشریع و ایجاد این سنت در جهان خلقت و تکثیر نسل انسان در سایه «جفت آفرینى» فرمود:

 «یا ایُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذى‏ خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا کَثیراً وَ نِساءً»

اى مردم! از (مخالفتِ) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسى که همه شما را از یک انسان آفرید؛ و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمین) منتشر ساخت.

و نیز در جاى دیگر، هدف از خلقت زوج‏گونه انسان را تکثیر نسل دانست:

 «وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ انْفُسِکُمْ ازْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ ازْواجِکُمْ بَنینَ وَحَفَدَةً ...»

خداوند براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داد؛ و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوه‏هایى به وجود آورد.

در دیدگاه قرآن، زنان فقط وسیله ارضاى غریزه جنسى نیستند، بلکه آفریدگار جهان آنان را بگونه‏اى آفریده که وسیله‏اى براى بقاى نسل و حفظ حیات نوع بشر و مرکز ثقل پرورش و تربیت فرزندان صالح و شایسته باشند:

 «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ انّى‏ شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ»

زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، مى‏توانید نزد آنان بروید و (سعى نمایید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستید!

نکته ضرورت ازدواج در جوانی : شاید ضرورت ازدواج در سنین جوانى از این جهت باشد که نسل جوان به وسیله ازدواج و برخوردارى از همسرى شایسته، خود را از هرگونه انحراف و آلودگى به گناه حفظ کنند و از این طریق به حفظ دین دست یابند و در نتیجه با انتخاب این راه صحیح و مشروع، پوزه شیاطین و مستکبران را که عامل اشاعه فرهنگ فساد و بى‏بندوبارى هستند، به خاک بمالند؛ چنان که رسول اکرم (ص) مى‏فرماید: «ایُّما شابٍّ تَزَوَّجَ فى‏ حَداثَةِ سِنِّهِ عَجَّ شَیْطانُهُ یاوَیْلَهُ عَصِمَ مِنّى‏ دینَهُ»هر جوانى که در آغاز جوانى‏اش ازدواج کند، شیطان او فریاد مى‏کشد: واویلا! این جوان دینش را از من حفظ کرد.

وقتى جوانان جامعه اسلامى در سنین مناسب ازدواج کنند و دین خود را از دستبرد دشمنان و افسار گسیختگیهاى آنان حفظ کنند، با آرامش خاطر بیشتر و طهارت شایسته‏تر مسیر قرب به خدا را طى مى‏کنند. همان حضرت مى‏فرمود:«مَنْ احَبَّ انْ یَلْقَى اللَّهَ طاهِراً مُطَهَّراً فَلْیَلْقَهُ بِزَوْجَةٍ» هر کس دوست دارد، خدا را با طهارت و پاکیزگى ملاقات کند، با [ازدواج و] داشتن همسر [شایسته‏] او را ملاقات کند.

. ب- آرامش روحى‏: ازدواج به دلیل ایجاد محبّت، تفاهم و همدردى، بسیارى از نیازهاى روحى انسان را تأمین مى‏کند. انسان در سایه تأمین این نیازها- که نیازهاى اصلى اوست- به آرامش روحى دست مى‏یابد. قرآن کریم دستیابى به چنین آرامشى را یکى از ثمرات ازدواج دانسته، مى‏فرماید:

بنابراین فلسفه زندگى خانوادگى- علاوه بر تداوم نسل، تربیت نسل صالح و ارضاى نیازهاى طبیعى و غریزى- آسایش و آرامش و کمک گرفتن مرد از نیروى نشاط زن است. مرد و هر کسى که کار فرساینده مى‏کند به کانونى نیاز دارد که آسایش‏بخش روح و فراموشخانه رنجهاى روزانه‏اش باشد و به او تسلّى خاطر و اطمینان بدهد.

زن که مظهر جمال خداوند است، مایه آرامش و سکون مرد آفریده شده است و اوست که اضطراب، و پریشانى روحى مرد را درمان مى‏کند و در محیط خانواده به آرامش رهنمونش مى‏سازد. قرآن کریم مى‏فرماید:

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ. (روم:

خداوند در این آیه می فرماید : از نشانه‏هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابیدو در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‏هایى است براى گروهى که تفکّر مى‏کنند!

بنابر این همسر باید عامل آرامش باشد نه مایه‏ى تشنّج و اضطراب. و ضمناً هدف از ازدواج، تنها ارضاى غریزه‏ى جنسى نیست، بلکه رسیدن به یک آرامش جسمى و روانى است. و  نقش همسر، آرام بخشى است. از اینکه می فرماید (جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً)  بیانگر این نکته است که محبّت، هدیه‏اى الهى است که با مال و مقام و زیبایى به دست نمى‏آید.به عبارت دیگر (مودّت و رحمت، هدیه‏ى خدا به عروس و داماد است.) پس هر کس با هر عملى که آرامش و مودّت و رحمت خانواده را خدشه‏دار کند، از مدار الهى خارج و در خطّ شیطان است. چرا که قرآن می فرماید : - مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً- رابطه‏ى زن و مرد، باید بر اساس مودّت و رحمت باشد. (مودّت و رحمت، عامل بقا و تداوم آرامش در زندگى مشترک است.) نباید فراموش کرد که  مودّت و رحمت، هر دو با هم کارساز است. (مودّت بدون رحمت و خدمت، به سردى کشیده مى‏شود و رحمت بدون مودّت نیز دوام ندارد.)

امام سجّاد (ع) مى‏فرماید:

وَ امَّا حَقُّ رَعِیَّتِکَ بِمِلْکِ النِّکاحِ، فَانْ تَعْلَمَ انَّ اللَّهَ جَعَلَها سَکَناً وَ مُسْتَراحاً وَ انْساً وَ واقِیَةً ....

حق همسر که با پیوند ازدواج زیر دست و در اختیار تو قرار گرفته، آن است که بدانى خدا او را دلارام، راحت بخش، انیس و نگهدار تو ساخته است.البته معناى آرامش‏بخش بودن زن براى مرد، آن نیست که مرد نباید مایه سکون و آرامش زن باشد، بلکه منظور این است که زن در این جهت نقش محورى دارد. او مظهر انس و محبت و آرامش است و از این جهت مجهّزتر و غنى‏تر از مرد است. خداوند قابلیتها و تواناییهاى بیش‏ترى از این نظر به زن داده است و غلبه با اوست وگرنه مرد نیز موظف است تکیه‏گاه زن و مایه انس و آرامش او باشد؛ چنان‏که امام على (ع) چنین آرامشى را حق زن دانسته، مى‏فرماید:

فَانَّ لَها حَقَّ الرَّحْمَةِ وَالْمؤانَسَةِ. حق زن این است که با او مهربانى کنى، همدم و آرامش‏بخش وى باشى.هنگام ازدواج بیشتر با گوش‏هایت مشورت کن تا با چشم‏هایت.

. ج- تأمین غریزه جنسى‏

جهان آفرینش، بى‏هدف و بیهوده نیست و خلقت آن بحق و براساس حکمت است.

انسان که جزئى از نظام عالم هستى است، هم با هدف آفریده شده و هم باید داراى هدف و مقصد باشد. زندگى بدون هدف، مایه آشفتگى، سرگردانى، ناراحتى و عقب‏ماندگى است.

براین اساس، هر یک از غرایز به ودیعت گذاشته شده در انسان، داراى حکمت و هدف است. وجود غریزه جنسى در انسان براى تأمین اهداف و مصالحى است که اعمال آن به‏ شکل صحیح و مشروع، تضمین کننده حیات مادى، معنوى، فردى و اجتماعى نسل بشر است.

ازدواج نیز که تنها راه طبیعى، فطرى و مشروع ارضاى غریزه جنسى است، باید داراى هدف یا اهداف پایدار، سنجیده و اصیل باشد. اگر در زندگى زناشویى هدفهاى ناپایدار، سست و لرزان مطرح باشد و زن و مرد، راه آینده را با آگاهى و هدف حساب شده دنبال نکنند، به سعادت و خوشبختى و آثار ارزنده ازدواج دست نخواهند یافت.

در این‏جا، برخى از اهداف ازدواج را که در آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام آمده است، بیان مى‏کنیم.

ارضاى غریزه جنسى‏

وقتى که آثار رشد و بلوغ در پسران و دختران ظاهر گردد، صدایى از درون آنان جهت برقرارى روابط زناشویى و ارتباط با جنس مخالف برخاسته، آنان را به اطفاى شعله‏هاى غریزه جنسى دعوت مى‏کند. در این میان، براى حل مشکل جنسى سه راه وجود خواهد داشت:

الف- روابط زن و مرد بدون هیچ قید و شرطى در جامعه روا باشد و انسانها همچون دیگر حیوانات، آزادانه از یکدیگر کام گرفته، به خواسته‏هاى جنسى پاسخ دهند.

ب- راه تفریط را پیموده، همچون رهبانان مسیحى و برهمنان و ... هرگونه روابط زناشویى را محکوم نموده، آن را برخلاف شؤون و اهداف والاى انسانى بدانند و با زحمت زیاد به سرکوبى خواسته‏هاى جنسى پرداخته، همواره در مبارزه با این خواسته درونى باشند.

ج- به منظور تحکیم بنیان اجتماعى اقوام و ملل، بهره‏بردارى صحیح از غریزه جنسى و جلوگیرى از مفاسدِ زیاد بى‏بند و بارى و زیانهاى ناشى از عزوبت، به تحکیم و تنظیم مبانى ازدواج و تشکیل خانواده براساس قوانین هماهنگ با نظام خلقت پرداخته شود.

اسلام، راه سوّم را در پیش گرفته است؛ بدین معنا که از سویى بهره‏گیرى از تمایلات درونى را بطور معتدل و بدون افراط و تفریط از اهداف ازدواج دانسته، به آن سفارش کرده است و از سوى دیگر، آزادى مطلق در روابط جنسى زن و مرد و نیز رهبانیت را محکوم کرده، آن را در جامعه اسلامى ناروا و نکوهیده مى‏شمارد. قرآن کریم مى‏فرماید:«ما بُنِىَ فِى الْاسْلامِ بِناءٌ احَبُّ الَى اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- وَ اعَزُّ مِنَ التَّزْویجِ» در اسلام، هیچ سازمانى به وجود نیامده که نزد خدا، محبوبتر و شریفتر از ازدواج باشد.

روزى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به مردى به نام «عکّاف» که توانایى مالى براى ازدواج داشته، ولى زن نگرفته بود، فرمود:

 «تَزَوَّجْ وَ الَّا فَانْتَ مِنَ الْمُذْنِبینَ» ازدواج کن و گرنه از گناهکاران خواهى بود.

با تشویق و ترغیب زیاد پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به گزینش همسر و ترک تجرّد، پرورش یافتگان مکتب آن حضرت، به ازدواج آن قدر اهمیت مى‏دادند که روا نمى‏دانستند، هیچ مردى هر چند براى مدّتى کوتاه، بدون همسر بماند و این نکته را حتّى در موقعیتهاى بحرانى فراموش نمى‏کردند. حضرت فاطمه علیها السلام پیش از شهادتش به امیر مؤمنان علیه السلام این گونه وصیّت کرد:«... یَا بْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه و آله اوصیکَ أَوَّلًا انْ تَتَزَوَّجَ بَعْدى‏ بِابْنَةِ اخْتى‏ امامَةَ، فَانَّها تَکُونُ لِوُلْدى‏ مِثْلى‏ فَانَّ الرِّجالَ لابُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّساءِ» اى پسر عموى پیامبر! اوّلین وصیت من به تو این است که: پس از من با دختر خواهرم «امامه» ازدواج کنى؛ زیرا او براى فرزندانم مانند من است، همانا مردان چاره‏اى جز ازدواج ندارند.

«... وَ رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ» رهبانیّتى را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بودیم.

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله با جمله معروف «لا رَهْبانِیَّةَ فِى الْاسْلامِ، تَزَوَّجُوا»  امت اسلامى را متوجّه تأمین هدف والاى انسانى در سایه ازدواج و تشکیل کانون گرم خانواده کرده و «عثمان بن مظعون» را که شبها به عبادت مى‏پرداخت و روزها را با روزه به پایان مى‏رساند و زن و فرزند را ترک کرده بود، بشدّت نکوهش نمود.

ناگفته نماند که ارضاى غریزه جنسى به تنهایى هدف ازدواج نیست، چون اگر هدف نهایى ازدواج، رسیدن به امیال جنسى باشد، بعد از دستیابى به آن، کانون زناشویى از هم گسسته، به جدایى و طلاق منجر خواهد شد. در اسلام، طلاق به خاطر نتایج تلخ و ناگوارى همچون سست شدن بنیان اخلاقى جامعه و متلاشى شدن محیط مناسب پرورش فرزندان، در زمره منفورترین حلالها نزد خدا شمرده شده است. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:

 «ما احَلَّ اللَّهُ شَیْئاً ابْغَضُ الَیْهِ مِنَ الطَّلاقِ» خداوند هیچ چیزى را حلال نکرد که به اندازه طلاق مورد غضب او باشد.

نتیجه: تأمین غرایز جنسى از طریق مشروع- چنان که گذشت- تنها از راه پیوند زناشویى صورت مى‏گیرد. اسلام این راه را جلو بشر گذاشته تا از بى‏بندوبارى، افسار گسیختگى و ابتلاى به فساد، مصون بماند. رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:«الْابْکارُ اذا ادْرَکْنَ ما یُدْرِکْنَ النِّساءُ فَلَیْسَ لَهُنَّ دَواءٌ الَّا الْبُعُولَة وَ الَّا لَمْ یُؤْمَنْ عَلَیْهِنَّ الْفَسادُ لِانَّهُنَّ بَشَرٌ»هرگاه دوشیزگان آنچه را که زنان درک کرده‏اند، درک کنند، براى آنها دوایى جز همسر وجود ندارد؛ و گرنه از فساد در امان نخواهند بود، زیرا آنان (هم) بشرند.

امیر مؤمنان صلوات‏الله‏علیه نیز به این هدف توجه کرده، مى‏فرماید:«اذا ارادَ احَدُکُمْ انْ یَأْتِىَ زَوْجَتَهُ فَلا یُعَجِّلْها، فَانَّ لِلنِّساءِ حَوائِجَ» در هنگام آمیزش با همسرتان عجله نکنید؛ زیرا زنان نیازها (ى جنسى) دارند.

فضایل اخلاقی مربوط به امور جنسی

1ـ عفت و پاکدامنی

عفت یعنی تسلیم و انقیاد در برابر عقل و عفیف به کسی گفته می شود که در حد اعتدال و در چاچوب عقل و شرع از شهوات بهره ببرد و پاکدامنی و عفت خصوصا در سنین حوانی انسان را از موهبت های الهی بهره مند می سازد

2ـ غیرت

کوشش از چیزهایی که محافظت از آنها لازم است یکی از شریف ترین فضایل اخلاقی است که در مسائل مالی و دینی و تربیت فرزندان هم جریان دارد .غیرت به معنای عام ، ریشه در فطرت انسان دارد به نوعی از متعلقات خود دفاع می کند البته این دفاع گاهی ممدوح است در صورتی که دفاع از حق و برای حق باشد و گاهی مذموم است اگر دفاعش باطل وبرای باطل باشد

آیا غیرت همان حسادت است ؟: حسادت از رذایل اخلاقی است و منشا آن خودخواهی است در حالی که غیرت ریشه در احساسات اجتماعی دارد

حسادت از احساسات شخصی سر چشمه می گیرد ولی غیرت متوجه دیگران است

غیرت ماموریتی است از سوی خدواند به مردان تا از آلودگی نسل بشر به فساد و انحراف و آلودگی های جنسی جلوگیری نماید

اینکه غیرت دینی مختص به مردان است این است که مادر فرزند همیشه معلوم است و هرگز هیچ مادری در اینکه فلان فرزند از آن اوست تردیدی نخواهد داشت

هر کسی که به حفظ ناموس خود حساس است به ناموس دیگران  تجاوز نخواهد کرد و هرگز نمی تواند شاهد تجاوز دیگران به ناموس هیچ انسانی باشد

3ـ حجاب و ترک خود آرایی در انظار عمومی

نوع پوشش زنان به دلیل ساختار خاص جسمانی شان مورد تاکید است .اسلام با تشریع حکم حجاب خواسته است که :

 اولا : به بهداشت روانی زنان و مردان کمک کند ، برهنگی زنان بد حجاب مردان را تحریک می کند و برای ارضای تقاضاهای جنسی تحریک شده خود دست به هر کاری می زنند و آرامش و امنیت را از زنان خواهند گرفت و

ثانیا : اسلام می خواهد روابط خانوادگی را استوار کند و از فروپاشی نظام خانواده جلوگیری نماید و مانع سستی پایه ها و رابط خانوادگی شود و

 ثالثا : شخصیت و کرامت زن را تامین کند و او را از یک شخصیت ابزاری خارج و مستقل تبدیل نماید اما زنان بی حجاب برای خود به عنوان یک انسان ارزشی قائل نیستند بلکه نهایت ارزش خود را جلب توجه جنسی دیگران می دانند و

 رابعا : حریم اجتماع از بی عفتی و آلودگی جنسی نگه دارد اگر حریم اجتماع از نگاه و روابط آلوده جنسی حفظ شود ، محیط کار و تولیدو پیشرفت به محیط ارضای امیال جنسی و شهوانی تبدیل نخواهد شد

. د- حفظ دین‏

ازدواج به خودى خود امرى مستحب است، ولى گاهى به جهت نذر، عهد، قسم و یا براى رسیدن به واجب دیگر، یا جلوگیرى از ضرر و معصیت و ... واجب مى‏شود. پس، از جمله اهداف ازدواج، رعایت امور شرعى و انجام وظیفه دینى اعمّ از واجب و مستحب است  تا بدین وسیله، پاکى و طهارتِ نفس و آرامش روحى و روانى بطور کامل حاصل گردد و آدمى از خطر انحراف، آلودگى و گناه حفظ شود. پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:«مَنْ احَبَّ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ طاهِراً مُطَهَّراً فَلْیَلْقَهُ بِزَوْجَةٍ» هر کس دوست دارد خدا را با طهارت و پاکیزگى ملاقات کند، با داشتن همسر او را ملاقات کند.

بهترین راه براى حفظ عفت، ازدواج کردن در اولین فرصت ممکن است و هرگونه سهل‏انگارى در این مورد به زیان انسان تمام مى‏شود. این ضرورت در دوره جوانى بیشتر احساس مى‏شود، چون در دوره جوانى که هنگام هیجان غریزه جنسى است، بهترین راه براى منحرف کردن یک جوان، استفاده از این غریزه و جاذبه‏هاى جنسى است. انسان با داشتن همسر و با تسکین غریزه جنسى، جاذبه‏هاى منحرف کننده را کمرنگ مى‏بیند، و براحتى مى‏تواند عفت خود را حفظ کند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در این باره فرمود: «ایُّما شابٍّ تَزَوَّجَ فِى حَداثَةِ سِنِّهِ عَجَّ شَیْطانُهُ: یا وَیْلَهُ! عَصِمَ مِنّى‏ دینَهُ» هر جوانى که در ابتداى جوانى ازدواج کند، شیطان او فریاد مى‏کشد: اى واى! دینش را از دست من در امان داشت.

البتّه، تأثیر ازدواج در حفظ دین به این معنا نیست که تمام زمینه‏هاى فساد در انسان‏ متأهل از بین مى‏رود، بلکه او نیز باید در حفظ پاکدامنى خود بکوشد. پیامبر صلى الله علیه و آله در این باره فرمود:

 «اذا تَزَوَّجَ الْعَبْدُ فَقَدْ احْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فِى النِّصْفِ الْباقى‏» «1»

هرگاه بنده ازدواج کند نیمى از دینش را حفظ کرده است، پس در نیم دیگر باید تقواى الهى پیشه کند.

منظور از تأثیر ازدواج در حفظ دین این است که انسان بر اثر ازدواج و اشباع تمایلات‏جنسى خود از راه صحیح، زمینه هدایت خود را بیشتر فراهم مى‏کند و در فراز و نشیبهاى زندگى و در برخورد با صحنه‏هاى انحراف، بهتر مى‏تواند غرایز جنسى خود را کنترل کند، برخلاف افراد غیر متأهّل که زمینه انحراف و به خطر افتادن دین و ایمانشان در گیر و دار انحرافات جنسى بیشتر است؛ با این حال، افراد مجرّد و متأهّل- هر دو- در هنگام تهاجم خواهشهاى جنسى باید در حفظ دین و ایمان خود بکوشند. رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: «اذا تَزَوَّجَ الْعَبْدُ فَقَدِ اسْتَکْمَلَ نِصْفَ الدّینِ، فَلْیَتَّقِ اللَّهَ فى‏ نِصْفِ الْباقى‏» هرگاه بنده ازدواج کند، نیمى از دین خود را تکمیل کرده است، و درباره نیم دیگر باید تقواى الهى پیشه کند.

شرایط همسر خوب

امام صادق علیه‏السلام فرمود:

زن گردنبندى است، بیندیش چگونه گردنبندى را انتخاب مى‏کنى. براى زن شایسته و ناشایست هیچ قیمتى نمى‏توان مشخّص کرد؛ زیرا زنان شایسته با طلا و نقره برابرى نمى‏کنند، بلکه چنین زنانى از طلا و نقره بهترند و ارزش زنان ناشایست با خاک هم برابر نیست؛ چه اینکه خاک از اینان بهتر است.

همان امام ع در جاى دیگر، به دقّت در انتخاب همسر توصیه کرده، مى‏فرماید:

«انْظُرْ ایْنَ تَضَعُ نَفْسَکَ، وَ مَنْ تُشْرِکُهُ فى‏ مالِکَ، وَ تَطَّلِعُهُ عَلى‏ دینِکَ وَ سِرِّکَ»

ببین شخصیت خود را در چه جایگاهى قرار مى‏دهى و چه کسى را در ثروت خود شریک مى‏کنى و بر دین و راز خویش آگاه مى‏سازى.

نقش و تأثیر همسر در زندگى، انسان جویاى سعادت را وا مى‏دارد که در انتخاب وى شتاب نکند و با دقّتى بایسته به جستجوى او بپردازد، چرا که به دست آوردن گوهرى ارزنده به غوّاصى در اعماق دریا مى‏ارزد و دستیابى به همسرى شایسته، تلخى ناملایمات و مشکلات گزینش مناسب را به کام انسان شیرین مى‏سازد و دستیابى به همسر صالح و نیکوکار در سایه تحقیق و جستجو میسّر خواهد شد. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

«انَّما مَثَلُ الْمَرْأَةِ الصَّالِحَةِ مَثَلُ الْغُرابِ الْأَعْصَمِ الَّذى‏ لا یَکادُ یُقْدَرُ عَلَیْهِ»همانا زن شایسته همچون کلاغ پاسفید [کمیاب‏] است و دسترسى به آن بسیار مشکل است.

1ـ تقوا و تدین : قرآن می فرماید (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم‏ : ـ گرامى‏ترین شما با تقوى‏ترین شما است) باید از اصالت دادن به زیبایی های ظاهری و ثروت وقدرت  و امثال آن خود داری کرد به همین دلیل توصیه نموده اند : اگر خواستگاری خوش اخلاق و متدینی برای دختر شما آمد بپذیرید و گرنه پیامدهای بدی خواهد داشت که انسان می تواند با دینداری پول دار شود اما با پول نمی توان دین را خرید 

در روایت می خوانیم : معیار انتخاب‏ همسر در نزد مردم معمولًا چند چیز است:1-) ثروت، 2-) زیبایى، 3-)حَسب و نَسب. ولى در حدیث دیگری مى‏خوانیم: «علیک بذات الدین» تو در انتخاب همسر، محور را عقیده وتفکّر وبینش او قرار ده. در حدیث دیگر مى‏خوانیم: چه بسا زیبایى که سبب هلاکت وثروت که سبب طغیان باشد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «هرگاه کسى به خواستگارى دختر شما آمد که دین و امانت‏دارى او را پسندید، جواب ردّ ندهید و گرنه به فتنه و فساد بزرگى مبتلا مى‏شوید».

امام حسن علیه السلام به کسى که براى ازدواج دخترش مشورت مى‏کرد فرمود: «دامادِ با تقوا انتخاب کن که اگر دخترت را دوست داشته باشد گرامیش مى‏دارد و اگر دوستش نداشته باشد، به خاطر تقوایى که دارد به او ظلم نمى‏کند».

در روایات مى‏خوانیم: «به افرادى که اهل مشروبات الکلى هستند و افراد بداخلاق وکسانى که خط فکرى سالمى ندارند و در خانوادهاى فاسد رشد کرده‏اند، دختر ندهید». جهت روشن شدن اهمیت این معیار در گزینش همسر لازم است به نکات زیر توجه شود:

الف- تأثیر دیندارى همسر در انسان: همسر متدیّن و مؤمن حامى و تقویت کننده ایمان انسان است؛ بطورى که هرگاه در ایمان شوهر ضعفى به وجود آید،(همین که احساس که پای شوهر می لغزد او مانع لغزشش می شود و این لرزش به  ستون خیمه خانواده سرایت نمی کند و بچه های را ه می توانند در متزلزل بودن کانون خانواده موثر باشند سراوری می کند ) به یارى‏اش مى‏شتابد و در رفع این ضعف، او را کمک مى‏کند و در انجام وظایف دینى تشویقش مى‏کند و از هلاکت نجاتش مى‏دهد.

نمونه چنین زنى، همسر «زُهَیْر بن قین» است که در موقعیّت حسّاس و بحرانى، با تحریک احساسات و غیرت دینى شوهرش، وجدان او را بیدار کرد و با تشویق او به ملاقات و یارى حضرت سیّدالشهدا علیه السلام او را به سعادت ابدى نایل ساخت.

در مقابل، همسر غیر متدیّن موجبات تضعیف ایمان انسان را فراهم مى‏سازد، بطورى که با گذشت زمان، بى‏ایمانى و بى‏تفاوتى او نسبت به معتقدات دینى در روح شوهرش تأثیر گذارده و خواه و ناخواه او را در انجام تکالیف دینى، سست و بى‏تفاوت مى‏کند.

ب- تأثیر دیندارى در هماهنگى: آثار متدیّن بودن انسان، در عمل او آشکار مى‏شود. زن متدیّن به همان اندازه که در فکر و عقیده با شوهر متدیّن هماهنگ است، در عمل نیز در کنار او قرار مى‏گیرد. هماهنگى در التزام به دستورات دینى همچون رعایت حجاب، پرهیز از معاشرتهاى آلوده، خوددارى از مصرف مال حرام، تعهّد به رعایت اخلاق اسلامى و انجام عبادتهاى دینى و دهها مورد دیگر که در زندگى پیش مى‏آید، از تفاهم و هماهنگى زن و شوهر حکایت مى‏کند.

اما اگر زن و شوهر از نظر عقیده و دیندارى در دو قطب مخالف قرار داشته باشند، ازکوچکترین مسائل زندگى تا مهمترین آن و از شروع مراسم عقد و عروسى تا پایان زندگى، کشمکش و درگیرى مستمر در زندگى این زن و شوهر وجود خواهد داشت که همگى از مراعات نکردن معیار دیندارى در گزینش همسر ناشى مى‏شود.

ج- تأثیر دیندارى همسر در پرورش فرزندان: توجّه به ملاک دیندارى همسر راهگشاى خوبى در تربیت و پرورش فرزندان شایسته، متدیّن و باایمان خواهد بود؛ مادر متدیّن، فرزندان مؤمن و نیکوکار به جامعه تحویل مى‏دهد و از بى‏بندوبارى و افسار گسیختگى آنها جلوگیرى مى‏کند. او مى‏کوشد فرزندان خود را طبق الگوهاى دینى و مذهبى پرورش دهد. از این رو، در تمام مراحل زندگى آنها را به دیندارى و رعایت دستورات دینى فرا مى‏خواند و از مخالفت نسبت به آن باز مى‏دارد، ولى مادر غیر متدیّن قادر نیست فرزندان مؤمن و متدیّن به جامعه تحویل دهد.

2ـ اصالت خانوادگی : یکی از مهم ترین شرایط همسر خوب ، داشتن اصالت خانوادگی است و معنای آن این است که خانواده پارسا و متقی باشد یعنی متدین بودن پدر و مادر  برای نمونه می توان به کلام رسول مکرم اسلام … ـ پیرامون عدم ازدواج0 با زنان زیبایی که در خانواده های بد رشد کرده اند و همچنین توجه به برادران زن نمود که فرزندان انسان به آنها شباهت پیدا می کنند ـ استناد کرد

رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:

«تَزَوَّجُوا فِى الْحِجْزِ الصَّالِحِ فَانَّ الْعِرْقَ دَسَّاسٌ»

در خانواده اصیل و شایسته ازدواج کنید، زیرا عرق (نطفه و ژنها) تأثیر مى‏گذارد.

از این حدیث استفاده مى‏شود که یکى از حکمتهاى توجّه به اصالت خانوادگى در انتخاب همسر این است که بیشتر دخترانى که در خانواده‏هاى شریف و آبرومند تربیت مى‏شوند، همچون پدران و مادرانشان به آداب و رسوم دینى و موازین اخلاقى بیشتر مقیّد خواهند بود و زمینه سعادت و خوشبختى در آنها آماده‏تر است، چرا که تأثیر عامل‏وراثت از دیدگاه اسلامى به عنوان یک عامل زمینه‏ساز در تربیت صحیح و اسلامى مقبول و پذیرفته شده است. از این رو، این شرافت و بزرگوارى و اصالت نژاد در دختران تأثیر بسزایى مى‏گذارد.

باز پیامبر ص می فرماید : اى مردم! از سبزه‏هایى که در زمینهاى آلوده مى‏روید، بپرهیزید. پرسیدند: اى رسول خدا! [منظور از] سبزه‏هاى روییده در زمینهاى آلوده چیست؟ حضرت پاسخ داد: زن زیبایى است که در خانواده‏اى بد، تربیت شده باشد.

در این حدیث شریف رسول اکرم (ص) جوانان را از ازدواج با دخترانى که در خانواده‏هاى پست و فرومایه و به دور از تربیت اسلامى و موازین شرعى تربیت شده و بى‏بندوبار و خودسر بارآمده‏اند، برحذر داشته است،

دلیل : زیرا چنین دخترانى- خواه ناخواه- بعد از ازدواج خصایص خانوادگى خود را در محیط خانوادگى نوپاى خود پیاده خواهند کرد. از سوى دیگر، پس از ازدواج انسان ناگزیر است با خانواده همسرش رفت و آمد کند و چنانچه خانواده همسر از مزیّت شرافت خانوادگى برخوردار نباشند، معاشرت و رفت و آمد با آنها همواره مایه عذاب شوهر خواهد بود و این امر زمینه درگیرى و اختلاف میان زن و شوهر را فراهم خواهد کرد.

بدیهى است که وجود دختران خوب و شایسته را در میان خانواده‏هاى غیر اصیل و فرومایه نمى‏توان انکار کرد، ولى چنین افرادى بندرت یافت مى‏شوند و به هر حال بقایاى آثار نامطلوب تربیتى خانواده‏هاى آنان در آنها مى‏ماند و بگونه‏اى آنان را تحت تأثیر قرار مى‏دهد. از این رو، شایسته است از ازدواج و پیوند خویشاوندى با خانواده‏هاى پست و فرومایه همچون افراد فاسق، شرابخوار، معتاد، دزد و شرور و ... پرهیز شود.

3ـ اخلاق نیکو : همسر خوب کسی است که آراسته به فضایل اخلاقی باشد

اخلاق هر کس در زندگى او تأثیر مستقیم دارد، ولى این تأثیر در محیط خانواده محسوستر و نقش‏آفرین‏تر است، زیرا مسائل عاطفى در خانواده بر مسائل دیگر غلبه دارد و محیط خانواده بیشتر بر مبناى خصوصیات اخلاقى اعضاى آن شکل مى‏گیرد. اگر اعضاى خانواده- بویژه مادر- از اخلاقى پسندیده برخوردار باشند، محیط خانواده به بهشتى سرورانگیز تبدیل خواهد شد، ولى اگر به بداخلاقى خو گرفته باشند، همواره خود را در جهنّمى سوزان گرفتار خواهند دید.

بنابراین، مى‏توان گفت که اخلاق پسندیده پس از مسأله دیندارى از جمله عوامل خوشبختى زن و شوهر است و نقش تعیین کننده‏اى در زندگى مشترک آن دو ایفا مى‏کند.

امام على علیه السلام فرمود:

«بِحُسْنِ الْأَخْلاقِ یَطیبُ الْعَیْشُ»[1]

با خوش‏اخلاقى، زندگى نیکو و مطلوب مى‏گردد.

همسرِ بداخلاق و ناسازگار، مایه غم و اندوه و کدورت گردیده، طراوت و شادابى را از آدمى مى‏رباید. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در دعا چنین مى‏گفت:

«اللَّهُمَّ انّى‏ اعُوذُبِکَ ... مِنْ زَوْجَةٍ تُشیبُنى‏ قَبْلَ اوانِ مَشیبى‏»

خدایا! به تو پناه مى‏برم از همسرى که قبل از رسیدن پیرى، پیرم کند.

حسین بن بشّار (یکى از یاران امام هشتم علیه السلام) دخترى داشت و یکى از خویشانش که اخلاق نیک نداشت، از دختر او خواستگارى کرد. وى نامه‏اى براى حضرت رضا علیه السلام نوشت که چنین فردى براى خواستگارى دخترم آمده، آیا جواب مثبت بدهم یا جواب منفى؟

حضرت رضا علیه السلام در پاسخ نوشت:

«لا تُزَوِّجْهُ انْ کانَ سَیِّى‏ءَ الْخُلْقِ»

اگر (خواستگار) بداخلاق است، دخترت را به ازدواج او درنیاور

. 4- کفو بودن‏

منظور از «کفو بودن»، هم شأن بودن و هم سطح بودن زن و شوهر است، و آن از نظر شرع عبارت از مساوات در دین، و از نظر عرف، مساوات در حسب و نَسَب، ثروت، شرف و مانند اینها.

کفو بودن از نظر اسلام اهمیّت بسیارى دارد. قرآن کریم درباره لزوم رعایت این معیار مهم مى‏فرماید:

«الْخَبیثاتُ لِلْخَبیثینَ وَالْخَبیثُونَ لِلْخَبیثاتِ وَالطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ»

زنان ناپاک از آنِ مردانِ ناپاکند و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند، و زنان پاک از آنِ مردانِ پاک، و مردان پاک از آنِ زنان پاکند.

الف: با توجّه به آیات قبل که درباره‏ى تهمت به زنان پاکدامن و ماجراى افک بود و با توجّه به جمله‏ى: «مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ»، معناى آیه آن است که کلمات خبیث مثل تهمت و افترا، شایسته افراد خبیث و سخنان پاک شایسته‏ى افراد پاک است.

ب: ممکن است مراد آیه بیان یک حکم شرعى باشد که ازدواج پاکان با ناپاکان ممنوع است.

نظیر آیه اوّل همین سوره که مى‏فرمود: «الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیَةً» مرد زناکار جز زن زناکار را به همسرى نگیرد، همان گونه که در روایتى امام باقر (علیه السلام) این معنا را تأیید مى‏کند

پیام‏ها

1 طبع افراد پلید آن است که به سراغ پلیدى‏ها مى‏روند بر عکس افراد خوب که به سراغ خوبى‏ها مى‏روند. «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ ... الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ»

2 استفاده از نعمت‏ها و طیّبات، حقّ اهل ایمان است. «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ»

 3 سالم ماندن نسل‏هاى پاک، از برنامه‏هاى قرآن است. «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ»

 4 حمایت از پاکدامن‏ها لازم است. «أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ»

اگر دختر و پسر هم شأن یکدیگر باشند و همدیگر را درک کنند، همچون دو کفّه ترازو در هر شرایطى در کنار هم خواهند بود و هیچ ناراحتى و کمبودى نمى‏تواند زندگى آنها را از هم فروپاشد. در روایات اسلامى روى این معیار تأکید فراوانى شده است.

سوال : زن و مرد در چه امورى لازم است در یک سطح باشند؟ آیا هم‏سطح بودن در زیبایى، علم، ثروت، موقعیتهاى اجتماعى- خانوادگى، فرهنگ و مانند اینها؟ یا اینکه تأکید اسلام در کفو بودن فراتر از این امور است؟

در پاسخ مى‏گوییم تکیه اسلام در این مورد، بیشتر روى محور هم‏شأن بودن در دین، ایمان و اعتقاد و نیز اخلاق و ارزشهاى معنوى دور مى‏زند. بر این اساس هم‏شأنى در امور دیگر به عنوان معیار کلّى و اصلى محسوب نمى‏شود. اما اگر زن و مرد در امر دین و اخلاق در یک سطح بودند، ولى از نظر زیبایى، ثروت، علم و موقعیت‏هاى اجتماعى- خانوادگى با هم تفاوت داشتند، ازدواج کردن، مانعى ندارد، چرا که تساوى در دین، ایمان و اخلاق، کمبودهاى ناشى از فقر و تهیدستى و نداشتن موقعیت اجتماعى- خانوادگى و دیگر موارد را کم و بیش جبران مى‏کند و باعث موفقیت زن و مرد در زندگى زناشویى خواهد شد.

الف- کفوبودن در دین و ایمان: هم‏شأن بودن در دین و ایمان- همان‏طور که گذشت- از موارد مهمّ در کفو بودن زن و شوهر است و در روایات اسلامى مورد تأکید قرار گرفته است، چنان که رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:

مرد مؤمن هم‏شأن زن مؤمن و مرد مسلمان [نیز] هم‏شأن زن مسلمان است.

بر این اساس، هنگامى که آن حضرت به تزویج دختران با هم‏شأنهاى خود امر کرد، فرمود:

«الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ اکْفاءُ بَعْضٍ» مؤمنان بعضى هم‏شأن بعضى دیگرند.

هم‏شأنى در ایمان، تقوا و ارزشهاى معنوى چنان اهمیّت دارد که امام صادق علیه السلام مى‏فرماید:

«لَوْلا انَّ اللَّهَ خَلَقَ امیرَالْمُؤْمِنینَ علیه السلام لِفاطِمَةَ [سَلامُ اللَّهُ عَلَیْها] ما کانَ لَها کُفْوٌ عَلَى الْارْضِ»اگر خداوند امیر مؤمنان علیه السلام را براى فاطمه علیهماالسلام نیافریده بود، در تمام روى زمین براى آن بانویى یافت نمى‏شد.تمام روى زمین نداشت!

روشن است که این بى‏همتایى ناظر به ایمان، تقوا، ارزشهاى معنوى، قرب به خداوند بزرگ و مقامات والاى انسانى است.

مسأله کفو بودن- گذشته از موارد یاد شده- در پاره‏اى از روایات اسلامى به پاکدامنى ناشى از ایمان و اعتقاد و امکان تأمین زندگى تفسیر شده است. امام صادق علیه السلام در این باره مى‏فرماید:

هم شأن بودن [در ازدواج‏] عبارت از پاکدامنى و امکان تأمین زندگى است.

آنچه تا حال در زمینه معیارهاى گزینش همسر ذکر شد، معیارهاى اساسى و مهمّ در این زمینه است. در اینجا پاره‏اى دیگر از معیارها را به صورت گذرا بیان مى‏کنیم.

هماهنگى فکرى و فرهنگى‏

آگاهى از طرز فکر و فرهنگ همسر آینده در جنبه‏هاى گوناگون زندگى مانند: سطح علمى، فداکارى، گذشت، ولخرجى، اسراف، راحت‏طلبى، مقام‏دوستى، جاه‏طلبى، چشم و هم‏چشمى، تدبیر منزل، عقل معاش، معرفت و دانش و ... بسیار مهم است؛ زیرا در موارد زیادى، اختلافات زن و شوهر ناشى از اختلاف روحیه‏ها و ناهماهنگى فکرى‏

. 6- سلامت فکر و روان‏ امام صادق علیه السلام به نقل از امام على علیه السلام مى‏فرماید:«ایَّاکُمْ وَ تَزْویجَ الْحَمْقاءِ فَانَّ صُحْبَتَها بَلاءٌ، وَ وَلَدَها ضِیاعٌ»از ازدواج با زن نادان بپرهیزید که همنشینى با او گرفتارى و فرزند او (تباه و) نالایق است

-خانواده

کانون خانواده بهترین جاى مناسب براى پرورش فرزندان است که هیچ جایگزینى براى آن یافت نمى‏شود. از این رو، حفظ کانون خانواده، بسیار مورد تأکید قرار گرفته و فروپاشى آن در قالب طلاق، منفورترین حلالها نزد خداى سبحان محسوب مى‏شود.«مَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لا یَتَزَوَّجُها الَّا لِجَمالِها لَمْ یَرَ فیها ما یُحِبُّ، وَ مَنْ تَزَوَّجَ لِمالِها لا یَتَزَوَّجُها الَّا وَ کَلَهُ اللَّهُ الَیْهِ، فَعَلَیْکُمْ بِذاتِ الدّینَ» کسى که تنها به جهت زیبایى زن با او ازدواج کند به خواسته خود نمى‏رسد و کسى که به خاطر ثروتش با او ازدواج کند، خداوند او را به خودش وامى‏گذارد. پس بر شما باد به ازدواج با زن متدیّن.

مسأله ازدواج و انتخاب جفت، یکى از امور لازم در زندگى جانداران، از جمله گیاهان و جانوران است. خلقت موجودات زنده بگونه‏اى است که هر کدام آنها، آگاهانه یا ناخودآگاه به انتخاب جفت پرداخته، براى بقاى نسل و تولید و تکثیر نوع اقدام مى‏کنند و یا هدایت و رهبرى مى‏شوند.

براساس تعالیم قرآنى- که در تحقیقات علمى دانشمندان نیز به اثبات رسیده است- آفریدگار جهان، همه موجودات عالم مادّه را جفت آفریده است:

 «وَ مِنْ کُلِّ شَىْ‏ءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» و از هر چیز جفتى آفریدیم، شاید متذکّر شوید!

قرآن، درباره جفت‏آفرینى گیاهان فرمود:«اوَ لَمْ یَرَوْا الَى الْأَرْضِ کَمْ انْبَتْنا فیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَریمٍ» آیا آنان به زمین نگاه نکردند که چقدر از انواع گیاهان، جفتِ پر ارزش در آن رویاندیم؟! علاوه بر آیات مذکور، آیاتى دیگر بر آفرینش جفت‏گونه حیوانات و انسان دلالت دارند، مانند:«جَعَلَ لَکُمْ مِنْ انْفُسِکُمْ ازْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ ازْواجاً ...»از جنس شما، همسرانى براى شما قرار داد و جفتهایى از چهارپایان آفرید.جفت‏آفرینى جانداران و وجود غریزه جنسى در آنها، وسیله‏اى جهت محفوظ ماندن نسل جاندار به شمار مى‏رود. دستِ آفرینش میان زن و مرد، گرایش و کششى طبیعى نسبت به یکدیگر قرار داده تا آنها به زندگى مشترک روى آورند و میل جنسى را همچون سایر امیال و غرایز، بطور صحیح ارضا نموده، هسته اصلى خانواده را تشکیل دهند.

از این رو، با پیدایش انسانهاى نخستین در کره زمین، ازدواج و مراسم خاص مربوط به آن شکل گرفت. براساس گفته صاحبان ادیان، نخستین ازدواج بین آدم و حوا- اوّلین مرد و زنِ نسل بشر کنونى- به وقوع پیوست و سپس در سایه ازدواجِ فرزندان آنها، نسل انسان تکثیر یافت.

عوامل استحکام خانواده

1_ عامل اعتقادی

نظام لیبرال : هدف از زندگی به دست آوردن رضایت شخص

نظام اعتقادی اسلام :هدف ؛ تعالی و قرب  به خداست بنابراین از برخی از خواسته های شخصی می گذرند تا با جلب رضایت خداوند به کانون خانواده استحکام ببخشند

خضرت علی ع : هر که از غیر هدایت الهی راه جوید گمراه می شود

باورها و نگرش ها بر مبنای آموزه های اسلامی

1-) تقدیس پیوند زناشویی

از عوامل حفظ و تثبیت خانواد مقدس دانستن ازدواج است از عوامل سقوط خانواده ها در غرب  تقدس زدایی جا یگاه خانواده است اسلام در صدد است که نگرش مسلمانان نسبت به ازدواج و خانواده مقدس باشد در روایات در مورد و ازدواج و نسبتش با دین کلمات گهرباری مطرح شده است که اکمال دین فرد در ازدواج اوست و هنگام این سنت حسنه درهای آسمان به رحمت گشوده می شود

2-) مثبت اندیشی

افکار مثبت به احساس درست سپس به رفتار درست می انجامد

امام علی در این راستا می فرماید : خوش گمانی مایه آسایش دل و سلامت دین است

از تاثیر حسن ظن نسبت به همسر نباید غفلت کرد البته این به معنای فریب و ساده دلی وحماقت نیست بلکه بدین معناست که نسبت به گفتار و رفتار خانواده و همسر و مسائل رندگی مشترک بدگمان نباشیم

در متون دینی بر خوش بینی نسبت به دیگران تاکید شده است

امیر المومنین ع : کار برادر دینی ات به بهترین وجه تعبیر کن تا زمانی که دلیل قطعی بر خلاف آن برای تو حاصل شود

خوش گمانی نسبت به همسر سبب ارتباطی صمیمی شده و محبت هر دو را نسبت به هم عمیق تر می کند

نکته : شک و وسواس از مکایدو حیله های شیطان رانده شده است و شالوده زندگی را لرزان می کند

مهارت ها :

الف) هنگام بد گمانی زشتی بدگمانی وسوء ظن را در ذهن خود و یا روی کاغذ به خود گوشزد کنید مثلا این روایت را در معرض دید خود قرار دهید که امیر المومنین می فرماید : بد گمانی به کسی که خیانت نمی کند از پستی است

ب) از تفکرات خرافی مانند شانس و فال و نحسی روز یا مکان و طلاع بینی بپرهیزید

ج) از نگرش بین صفر و یا صد اجتناب کنید (( همسرم یا عاشق من است یا از من متنفر است ))

د) ازتجسس به شدت بپرهیزید که بهانه ای برای ذهن شما خواهد بود پیامبر مکرم اسلام ص می فرماید : وقتی گمان بد بردید در باره آن تحقیق و جستجو نکنید

ه) خودتان را به جای همسرتان بگذارید ببینید می توانید در جایگاهی باشید که همسرتان آن گونه که شما رفتار می کنید با شما برخورد کند و بپذیرید

و) باور کنید که هر بار که نسبت به همسرتان بد بین می شوید از اعتبار خدادادیتان کاسته می شود از امروز بکوشید از این اعتبار نکاهید 

3ـ) قناعت

قناعت موجب می شود که همسران از همدیگر انتظارات غیر معقول نداشته باشند و در غیر این صورت احتمال اختلال در خانواده بیشتر خواهد شد

افراد قانع هماهنگ با تلاش خستگی ناپذیر برای بهبود وضعیت ، به تقدیر الهی راضی و قانع اند واز همین رو با آرامش زندگی می کنند

امام صادق ع : کسی که قانع نباشد ، زندگی برایش گوارا نیست

امام علی ع : قناعت به عزت منجر میشود

واقعیت نشان داده کسی که قانع نبوده است به ذلت و خواری تن می دادند چه بسان مردان و زنانی که به داشته های همسرشان قانع نبوده اند به خواری در دین مبتلی شده اند و همچنین بار مسئولیت خیانت را بر دوش خود می کشند

امام صادق ع از ویژ گی های زن ناشایست چنین بر می شمرد: زیاد را اندک می شمرد و کم را نمی پذیرد

همچنین امام صادق ع می فرماید : به کسی که پایین تر از خودت است نگاه کن زیرا که این نظر باعث می شود که تو به روزی مقدر از جانب خداوند قانع تر شوی

4-) جمع گرایی در خانواده

از آسیب های موثر در روابط همسران فرد گرایی و خود خواهی درخانواده است سوی تاریک فرد گرایی خود محوری است که زندگی را کم مایه می کند و افراد از توجه به دیگران باز می مانند

در بینش فرد گرایی همه قوانین خانوادگی بر اساس اعتقاد و قابلیت های فردی تعیین می شود در این نگرش ، تعالی خانواده یا تنزل مقام و جایگاه افراد خانواده وایفای درست و یا نادرست نقش ها به استعداد و توانایی فرد نسبت داده می شود فرد موفقیت خانواندگی را به لفظ من بیان می کند و بدون دخالت مشارکت همسر و یا فرزندانش

در اسلام فرد از روی اختیار منافع خود را در راستای مصالح همسر و فرزندان خود ، نادید می گیرد بددون اغفال از شخصیت و افکار و علایق فرد

در روایتی آمده است که :: مومن مطابق میل اعضای خانواد می خورد و منافق ، خانواده اش مطابق میل او می خورد

در روایتی از امام صادق امده است که : زن وشوهر در خانواده بر اساس نیاز و خوشایند همسرخود ظاهر خود را آراسته سازند

پیامبر ص می فرماید: ارزشمندی افراد ، به میزان خوش رفتاری و خدمت گزاری آنها برای خانواده است

مهارت ها :

الف)  یادمان باشد که بعد از ازدواج «من و تو » می شویم «ما »

ب) پس از ازدواج از خودخواهی ها بپرهیزید و منافع همسر و فرزندان را در نظر بگیرید احترام به علایق و تلاش شخصی همسر سبب توانمندی  وی می شود بنابر این به استقلال همسر در امور شخصی احترام بگذارید

5_) تفسیر صحیح از مشکلات زندگی

خداوند خیر مطلق است و انچه انسان شر می پندارد در حقیقت خیر است و ابزاری برای رشد و کمال اوست

خداوند در قرآن می فرماید : لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ (سوره بلد ؛ آیه4)  مسلما ما انسان را در رنج آفریدیم‏

تولد و رشد تدریجی انسان با مشقت هایی همراه است

دشواری های زندگی : فقر ، فقدان عزیزان ، ناباروری ، بدرفتاری همسر بالاخره سختی ها هر چه باشد تمام می شود آنچه می ماند پایداری در برابر آنهاست بسیاری از مشکلات سبب پیوستگی بیشتر اعضای خانواده می شود

در همین راستا اسلام تاکید می کند بر ضروت مثبت نگری و در مشکلات انسان این امور را مطمح نظر قرار دهد 1- یاد آوری نعمت های فراوان گذشته 2- توجه به نعمت های کنونی در کنار مشکلات 3- امید به رفع مشکل کنونی در آینده 4- توجه به کاستی های موقت دنیا و لذت های جاودانه آخرت

توضیحی در-.حلَّال مشکلات انسان

       بسیاری از مشکلات روحی و روانی انسان ناشی از خود ناشناسی است.اگر آدمی حقیقت واقعی خود را درجهان هستی بشناسد می تواند بسیاری از مشکلات خود را حل کند و زمینه سعادت خود را فراهم سازد.

الماس شدن در اثر فشار زیادی است که کربن می بینند و برای ارزشمند شدن نیازمند فشار هستیم انسان خودش را مانند میتی در دست غسال می بیند که هیچ مقاومت و تحرکی ندارد

پیامبر با خط هایی مستطیل و مشکلات را بیان کردم (انک کادح الی ربک ) برای این خود را با مشکلات وفق دهد وجود و ارزش خودش را می شناسد و از همین رهگذر پی به مصلحتی که در این مشکلات است می برد و می داند مادری که دوای تلخ و واکسن درد ناک به فرزندش می زند برای اینده اوست که فلج اطفار نبیند و یا بدنی سالم و مقاوم داشته باشد

حضرت داوود برای دیدن کسی که همنشین او ست به این مسئله پی برد که انسان با حسن ظن به خدا جایگاه رفیعی پیدا می کند و یعنی این انسان خود راشناخته است و از زهگذر آن به خدای خود نزدیک شده و در تحت ولایت او قرار می دهد س

بسیاری از مکاتب یک جنبه از و جود آدمی را در نظر گرفته اند و در حقیقت انسان را نشناخته اند و دچار اشتباه شده اند ؛ مکاتبی نظیر مارکسیسم ، لیبرالیسم (آزاد اندیشی ، نازیسم( نژاد پرستی ) و ماتریالیسم(مادی گرا ) به خود ناشناسی رسیده اند؛ زیرا اگر انسان خود را بشناسد فرامین الهی را اطاعت خواهد کرد و به آرامش و سعادت خواهد رسید.

قرآن مى‏فرماید: «عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ»  چه بسیار چیزهایى که شما دوست ندارید، ولى در حقیقت به نفع شماست و چه بسیار چیزهایى که شما دوست دارید، ولى به ضرر شماست.

اگر بدانیم دیگران مشکلات بیشترى دارند.

اگر بدانیم مشکلات، توجّه ما را به خداوند بیشتر مى‏کند.

اگر بدانیم مشکلات، غرور ما را مى‏شکند و سنگدلى ما را برطرف مى‏کند.

اگر بدانیم مشکلات، ما را به یاد دردمندان مى‏اندازد.

اگر بدانیم مشکلات، ما را به فکر دفاع و ابتکار مى‏اندازد.

اگر بدانیم مشکلات، ارزش نعمت‏هاى گذشته را به ما یادآورى مى‏کند.

اگر بدانیم مشکلات، کفّاره‏ى گناهان است.

اگر بدانیم مشکلات، سبب دریافت پاداش‏هاى اخروى است.

اگر بدانیم مشکلات، هشدار و زنگ بیدارباش قیامت است.

اگر بدانیم مشکلات، سبب شناسایى صبر خود و یا سبب شناسایى دوستان واقعى است.

و اگر بدانیم ممکن بود مشکلات بیشتر یا سخت‏ترى براى ما پیش آید، خواهیم دانست که تلخى‏هاى ظاهرى نیز در جاى خود شیرین است.

آرى، براى کودک، خرما شیرین و پیاز و فلفل تند و ناخوشایند است، امّا براى والدین که رشد و بینش بیشترى دارند، ترش و شیرین هر دو خوشایند است.

به یکى از اولیاى خدا گفته شد حقّ تشکّر از خداوند را بجا آور. او گفت: من از تشکّر و سپاس او ناتوانم. خطاب آمد: بهترین شکر همین است که اقرار کنى من توان شکر او را ندارم.

سعدى گوید:

          از دست و زبان که برآید             کز عهده شکرش به درآید

         بنده همان به که زتقصیر خویش             عذر به درگاه خدا آورد

 

 

6-) باورهای دینی

تاثیر اعتقادات دینی در استحکام خانواده در ابعاد ومختلف نمود می یابد مثل :

6-1 ایجاد وفاق در تعیین بایسته های زندگی خانوادگی

اعتقادات مختلف باعث کشمکش های خانوادگی می گردد خانواده ای که دچار فردگرایی هستند اختلاف ها شدت بیشتری دارد حال آنکه در زندگی همسران با ایمان با معیارهای واحد رهنمودهای الهی تعیین کننده است در رفتارهای جنسی ، روابط عاطفی ، نوع خدمت گذاری و بهره مندی اعضا از خدمات خانواده تعامل دارند و و به توافق وصف ناپذیری می رسند

6-2 اعتقاد به نظارت الهی

این اعتقاد انسان را از افکار و رفتار ناشایست باز می دارد

امام حسن ع به مردی که ایشان را مورد مشورت قرار داده بود فرمودند : دخترت را به پسر با تقوا شوهر بده زیرا حتی اگر از همسرش متنفر شود به او ظلم نمی کند

پیامبر ص میفرماید : زن یا مردی که همسرش را آزار دهد و به او ظلم کند ، اولین فرد وارد شونده در جهنم است

6-3 بالا بردن آستانه تحمل

به زنان و مردانی که در مشکلات خانوادگی صبر پیشه می کنند وعده رحمت الهی داده شده است

پیامبر ص : خداوند به مردی که بر بد خلقی همسرش صبر کند ، ثواب حضرت داوود و به زنی که بر بد اخلاقی شوهرش صبر کند ، ثواب آسیه را عطا می کند

6-4 احساس رضایت همیشگی

انسان معتقد از پیشامدها راضی است و آنها را رحمت پنهان خداوند می شمرد

6-5 ایمان به خدا و اتکال به او

انسان با ایمان اعمال خودش را بر ای رضایت خداوند انجام میدهد بنابر این در ناکامی ها وشکست ها هرگز اندوهگین نمی شود بنابراین زندگی مومن هیچ گاه بن بست ندارد  چرا که او معتقد است که خداوند مشکلات را می بیند و تقاضای وی را می  شنود و مطابق با مصلحت او پاسخ می دهد

وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنِّی فَإِنِّی قَریبٌ أُجیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبُوا لی‏ وَ لْیُؤْمِنُوا بی‏ لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (البقره ؛ آیه186) دعا کننده، آن چنان مورد محبّت پروردگار قرار دارد که در این آیه، هفت مرتبه خداوند تعبیر خودم را براى لطف به او بکار برده است: و آیه اینگونه معنا می شود ((اگر بندگان خودم درباره خودم پرسیدند، به آنان بگو: من خودم به آنان نزدیک هستم و هرگاه خودم را بخوانند، خودم دعاهاى آنان را مستجاب مى‏کنم، پس به خودم ایمان بیاورند و دعوت خودم را اجابت کنند.))

فرد با ایمان حتی اگر مشکلات خانوادگی را محصول تصمیم گیری نادرست یا رفتار خطای خود ببیند باز هم به خداوند امیداور است  چون در وعده الهی تردید ندارد :

قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (الزمر ؛ آیه53) بگو: «اى بندگان من که بر نفس خویش اسراف (و ستم) کرده‏اید! از رحمت خداوند مأیوس نشوید، همانا خداوند همه‏ى گناهان را مى‏بخشد، زیرا که او بسیار آمرزنده و مهربان است.

بنابراین یأس از رحمت، حرام است چرا که رحمت او محدود نیست‏

2_ عامل عاطفی

قرآن از رابطه زوجین با «مودت » و «رحمت» تعبیر می کند بنابراین شهوت تنها عامل پیوند زناشویی نیست بلکه صفا وصمیممت و اتحاد دو روح است که آنها را هم پیوند می زند زندگی مشترک بزرگترین عرصه تجلی عشق و شیفتگی است  عشقی که در قالب درست و مسیر صحیح ارتباط واقع شده باشد جدایی ها و فاصله ها و تضادها را در پرتو درخشش خود می زداید

امام صادق ع : زمانی که حضرت آدم ع برای اولین بار به حضرت حوا ع نظر افکند گفت : پروردگارا این بنده تو حواست ؛ دلم به او متمایل شده است و او را برای که آفریده ای ؟ خداوند پاسخ داد : او را برای تو آفریدم برای اینکه در دنیا آرامش یابی

در ادامه روایت حضرت آدم ع  از خداون تقاضا می کند که حوا ع را به همسری او در آورد و اولین ازدواج باشکوه جهان هستی روی می دهد

در روایتی امده است که : هرگاه عشق و علاقه مردی به همسرش زیاد شود بر ایمان او افزوده می شود

امام رضا ع : زنان چند گروه اند که یک گروه از آنان گنج و غنیمت بشمار می آیند و این گروه زنانی هستند که شوهران خود را دوست دارند وبه آنها عشق می ورزند

رابطه همسران رابطه دو سویه هست که در نگاه و کلامشان بروز می یابد 

 امام صادق ع : باید میان همسران پیام رسانی باشد ( بوسه و سخن)

زن در روابط میان خودو وشوهر همدلش ، از سه خصلت بی نیاز نیست که یکی از آن سه اظهار عشق به شوهر وبا دلربایی است

پیامبر ص : سخن مرد به همسرش که بگوید ((دوستت دارم)) هرگز از قلب زن بیرون نمی رود

مهارت ها :

الف) از کارهایی که روابط عاطفی را بهم می زند بپرهیزید مثل کتاب خوانی بیش از حد و یا دیدن فیلم و بازی با کامپیوتر وگوشی همراه

ب) عکس و فیلم های اول ازدواج را چند مرتبه با هم دیگر نگاه کنید

ج) به بهانه های گوناگون به همسرتان هدیه بدهید

د) نیاز جدی همسرتان شنیدن عبارت محبت آمیز است نگذارید همسرتان در حسرت محبت بسوزد

ه) زنان باید در ضمن اظهار محبت به شوهر از آنجا که قدرت تکلم بیشتری دارند به شوهر نیز فرصت بیان عبارات مهر آمیز را بدهند و ایجاد فرصت نمایند

و) مردان با خرید هدیه یا سخنان محبت آمیز و نوازش  همسرانشان و زنان با آشپزی و خوب خانه داری کردن ابراز محبت کنند این نشانگر اختلاف در ادبیات محبت آمیز است

ز) گاهی اوقات برای همدیگر نامه بنویسند و در کت و جای که فقط همسر می بیند قرار دهند و در آن ابراز محبت و همچنین بعضا نسبت به اشتباهی که کرده اند عذر خواهی کنند

ح) هر چند یک بار کار ویژه ای برای همسر خود انجام دهند مثلا مرد غذای مورد علاقه زن را بپزد یا خوراکی مورد علاقه همسر خود را بخرد

3_ عامل کلامی

خوش گفتاری با همسر بسیار مهم است

امام سجاد می فرماید : حق همسر بر تو آن است که همواره به یاد داشته باشی که خداوند همسرت را سبب آرامش ، راحتی و آسایش تو قرار داده او را مونس و یاورت نمود و به وسیله او از بسیاری نامبلایمات محافظت شدی پس واجب ا ست که هر کدام از شما همسران خداوند را به خاطر داشتن همسر محبوبش شکر گوید و توجه داشته باشد او نعمتی الهی است و واجب است که با این نعمت خداوندب خوش گفتار باشد

امام علی ع : پسرم با همسرت خوش سخت باش تا زندگی ات صفا داشته باشد

مهارت ها

الف) هرگاه همسرتان کاری را برای شما انجام داد از او تشکر کنید

ب) اگر از وی انتظاری دارید با مهربانی با او در میان بگذارید

ج) گاه در مورد احساسات خود و اروزهایتان با همسرتان صحبت کنید تا ورابط شما صمیمانه ترگردد

د) نظرات را مجددا برای همسرتان بازگو کنید ولو اینکه پیشتر با او در میان گذاشته اید

ه) در سخنان خودت از توهین و تحقیر و کنایه و اتهام بپرهیزید زیرا اگر سخنان شما درست هم باشد موثر واقع نخواهد شد زیرا همسر انسان به نکات منفی آن دقت می کند و بقیه را نادیده می گیرد

و) اگر عصبانی یا بی حوصله هستید آن را به همسرتان در میان بگذارید تا بداند که شما حوصله ندارید

4_عامل رفتاری

1-خلوت با همسر : در صورتی که در خانه به مطالعه روزنامه یا مجله یا دیدن تلویزیون و یا استفاده از اینترنت ، تلفن همراه می پردازید عملا بهره های عاطفی از یکدیگر ار کاهش می دهید بنابراین لازم است که همسران برخی از اوقات را به همنشینی و خلوت با یکدیگر اختصاص دهند اهمیت ان به حدی است که رسول مکرم اسلام می فرمایند : خداوند نشستن مرد در کنار زنش را از اعتکاف در مسجد النبی بیشتر دوست دارد

مهارت ها :

الف) زمان خاصی را به خلوت دو نفره و دوستانه اختصاص بدهید

ب) سعی کنید وعده های غذایی را با هم بخورید لا اقل شام را در کنار بخورید رسول اعظم ص می فرماید هر گاه اعضای خانواده با هم سر سفره غذا نشسته ، غذا خوردن را با بسم الله شروع می کنند و با حمد الهی پایان می رسانند ، خداوند آنان را می آمرزد

ج) سعی شود با یکدیگر بر نامه های مشترکی داشته باشند برای مثال قا هم تلویزیون تماشا کنید و درمورد برنامه که دیده اید با یکدیگر گفتگو کنید

2- ارضای صحیح نیازهای جنسی

بر آورده شدن نیاز جنسی به طور صحیح باعث می شود به سلامت جسم کمک کند و هم موجب آرامش روان انسان می گردد

امام صادق می فرماید : چیز مباحی نزد خداوند محبوب تر از رابطه زناشویی نیست بنابراین هنگامی که مومن از حلال غسل می کند ابلیس گریان شود و گوید ای وای این بنده پروردگارش را اطاعت کرد و خدا گناهش را آمرزید .

نیاز جنسی همسران به یکدیگر فقط از راه رابطه زناشویی بلکه همه بهره های دیداری شنیداری و رفتاری را در بر می گیرد در اینکه روایات به پاسخ دهی این نیازها اشاره می کند به چند نکته ذکر می کنیم

 نکته اول : آراستگی زن و شوهر برای یکدیگر

نکته دوم : استفاده از عطر و بودی خوش برای همسر حضرت علی ع می فرماید: زن مسلمان باید خودش را برای شوهرش خوشبو کند

پیامبر ص : بوی خوش رابطه قلبی را تقویت می کند و رابطه زناشویی را افزایش می دهد

نکته سوم :مسئولیت مرد در فع نیاز جنسی ، روایات اسلامی مردان را نسبت به مسئولیت جنسی در برابر همسرانشان هشدار داده است امام باقر ع می فرماید : همان طور که شوهران دوست دارند زن خود را زینت شده ببینند ، زنان هم دوست دارند شوهر خود را آراسته ببینند

امام کاظم ع می فرماید آراستگی شوهر برای زن عفت ، او را زیاد می کند

در احوال رسول الله است که او لباس خوش رنگی داشته که آن را برای  خانواده خویش تن می کردند .

امام باقر ع : موهای سفید خود را رنگ می کرد و  درخصوصو علت آن می فرمودند من مردی هستم که همسرم را دوست دارم و خودم  را برای همسرم اراسته می کنم

نکته چهارم : توجه به تفاوت جنسی ؛ مردان نسبت به محرکهای جنسی سریع تر تحریک می شوند در مقابل نیاز جنسی خود مقاومت کمتری دارند سریع تر به اوج لذت می رسند و در روابط زناشویی نسبت به عدم ارضای جنسی خود  آسیب پذیرترند

تمکین زن سبب رضایت مندی شوهر می شود و زن را محبوب همسر می سازد از این رو زنان باید نسبت به تقاضای جنسی همسر خود حساس باشند .

پیامبر ص می فرماید : بهترین زنان شما زنی است که در خلوت باشوهر لباس حیا از تن بر می کند

بر خلاف مردان ، زنان برای بهره مندی از جنسی و رسیدن به اوج لذت نیازمند مدت زمان بیشتری هستند اگر از این رابطه لذت کامل نبرند باعث سرد مزاجی می گردد

نکته  پنجم : رفع اختلالات جنسی ؛

نکته ششم : خویشتن داری جنسی از غیر همسر

نکته هفتم : توجه به احکام الهی

3- ایجاد و خفظ آرامش و نشاط در خانواده

4- توجه به تفاوت ها در رفتار با همسر

اول : زن ها از نظر جمسی ظریف ترند

دوم : مردان کلی نگرتر هستند و زنان به جزئیات دقت بیشتری دارند

سوم: مردان نسبت به آنچه می ببنند و زنان نسبت به آنچه لمس می کنند حساس ترند

چهارم : مردان بیشتر هدف مدار و زنان رابطه مدارند

پنجم : زنان بیشتر به حمایت نیاز دارند و مردان بیشتر به ریاست متمایل اند

ششم : خیال پردازی زنان قوی تر است و مردان معمولا جدی تر و استدلالی ترند

هفتم : قدرت تکلم در زنان قوتی تر از مردان است

هشتم : زنان لطیف تر ازمردان و مردان خشن تر از نان هستند

5- احترام و ادب

حضرت فاطمه س می فرمایند : بهترین شما کسی است که رد برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و همسر خویش را بیشتر تکریم کند

6- احترام به خانواده خود و همسر

7- رازداری در خانواده

8- گذشت از خطای همسر